فرهنگ و هنر هشتم -

هنرهای نمایشی فرهنگ هنر هشتم

Rozhan

فرهنگ و هنر هشتم. هنرهای نمایشی فرهنگ هنر هشتم

یه انشا درباره آفتاب در اومد یه صبح دوباره شروع بشه برا نمایش می خوام نیاز به بند نویسی اینا نیست تاج میدم

جواب ها

جواب معرکه

مبینا؛

فرهنگ و هنر هشتم

انشاء: آفتاب در اومد یه صبح دوباره صبحی دیگر از راه رسید و آفتاب با نوری ملایم و دلنشین، زمین را در آغوش خود گرفت. به خواب عمیق شب پایان داد و زندگی را دوباره به جریان انداخت. انگار که آفتاب هر روز با انرژی و شوق تازه‌ای به زمین می‌آید تا داستان‌های جدیدی را رقم بزند. وقتی که پرده‌های شب کنار رفتند و نخستین پرتوهای طلایی آفتاب به پنجره‌ها تابید، بیدار شدم. صدای پرندگان که درختان را پر کرده بودند، نوای دلنشینی بود که نوید روزی تازه را می‌داد. با هر دم و بازدم، حس می‌کردم که زندگی دوباره در حال شکفتن است. به بیرون از خانه رفتم و هوای تازه را در سینه‌ام حس کردم. آفتاب بر چهره‌ام تابید و گرمایش را احساس کردم. درختان با برگ‌های سبز و شاداب خود در حال رقص بودند و گل‌ها با رنگ‌های زنده و خوشبو، زیبایی خاصی به طبیعت بخشیده بودند. این منظره چشم‌نواز، نشان‌دهنده‌ی آغاز دوباره زندگی بود. آفتاب، نه تنها نور و گرما به ارمغان می‌آورد، بلکه امید و انگیزه نیز به دل‌ها می‌نشاند. هر صبح که آفتاب می‌تابد، فرصتی تازه برای شروعی نو و تجربه‌های جدید پیش روی ما قرار می‌دهد. ما می‌توانیم از این فرصت‌ها بهره‌برداری کنیم و با انرژی مثبت، به سوی اهداف و آرزوهایمان حرکت کنیم. در این صبح دوباره، تصمیم گرفتم که روزم را با نشاط و انگیزه سپری کنم. به یاد داشته باشم که هر روز یک فرصت جدید است و باید از آن به بهترین نحو استفاده کنم. آفتاب، نماد امید و زندگی است و ما باید از آن الهام بگیریم و با تلاش و کوشش، به سوی آینده‌ای روشن پیش برویم. به این ترتیب، آفتاب در اومد یه صبح دوباره، نه تنها نشانه‌ای از آغاز یک روز جدید است، بلکه یادآوری است برای ما که هر روز می‌تواند آغازگر فصل‌های جدیدی از زندگی‌مان باشد. پس بیایید با دل‌های شاد و اراده‌ای قوی، به استقبال هر صبحی برویم و از زندگی لذت ببریم.

سوالات مشابه

ساحل رئیسی

هنرهای نمایشی فرهنگ هنر هشتم

Amir hosen 😎😎

هنرهای نمایشی فرهنگ هنر هشتم

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت