بفرما معرکه بده و فالو وگرنه گزارشی
حکایتی از لقمان حکیم:
روزی، لقمان حکیم را دیدند که در کنار مزرعهای نشسته و با دقت به کشتزار خیره شده است. مردی از او پرسید: «ای لقمان، تو را چه شده که چنین محو تماشای این مزرعهای؟»
لقمان پاسخ داد: «در این مزرعه، نکتهای نهفته است که مرا به تفکر وا میدارد. صاحب این مزرعه، بذر خوبی کاشته، اما به آن رسیدگی نمیکند. نه آن را آبیاری میکند و نه از علفهای هرز پاک میسازد. از این رو، میبینم که محصول خوبی به دست نخواهد آورد.»
مرد گفت: «اما مگر میشود بدون تلاش و مراقبت، محصولی برداشت کرد؟»
لقمان گفت: «آری، درست است. این مزرعه، مثال زندگی ماست. اگر بذر خوبی در وجود خود بکاریم، اما برای رشد آن تلاش نکنیم و از بدیها دوری نجوییم، هرگز به سعادت و خوشبختی نخواهیم رسید. همانطور که این مزرعه بدون مراقبت، ثمری نخواهد داشت، زندگی ما نیز بدون کوشش و پرهیزکاری، بیحاصل خواهد بود.»
این حکایت به ما میآموزد که برای رسیدن به اهداف و آرزوهایمان، نه تنها باید نیت خوبی داشته باشیم، بلکه باید با تلاش و پشتکار، از بذر نیکی که در وجودمان کاشتهایم، مراقبت کنیم و از عوامل مخرب دوری نماییم.