یه دختر☺

عربی نهم. درس 3 عربی نهم

سلام معنی کامل درس سوم عربی لطفاااا☺☺☺

جواب ها

sa8 sa3

عربی نهم

پل دوستی حمید و سعید دو برادر در مزرعه گندم بودند در روزی از روزها دشمنی میان آنها اتفاق افتاد و برادر بزرگتر حمید به برادر کوچکتر سعید خشمگین شد و به او گفت از مزرعه من خارج شو و همسر حمید به همسر سعید گفت از خانه ما خارج شوید در روزی از روزها مردی در خانه حمید را کوبید حمید در را باز کرد نجاری را دید پس از او سوال کرد چه میخواهی ؟ نجار جواب داد کار میخواهم آیا تو کاری سراغ داری پس حمید گفت البته مرد من مشکلی است و راه حل آن به دست توست پس نجار گفت مشکلت چیه حمید جواب داد انجا خانه همسایه من است او برادرم و دشمنم است نگاه کن به آن رودخانه او در مزرعه رودخانه را به دونیم تقسیم کرد او کند رودخانه را برای این که از من خشمگین بود نزد من چوب های زیادی در انبار است لطفا با آن دیواری چوبی بین ما بساز پس نجار گفت من به بازار میروم و عصر برمیگردم بعد از این که حمید به مزرعه برگشت بسیار تعجب کرد نجار دیوار نساخته بود بلکه پلی بار روی رودخانه ساخته بود پس حمید خشمگین شد و به نجار گفت تو چکار کرد ع ای برای چه پل ساخته ای در آن موقع سعید به مزرعه رسید و گمان کرد که حمید دستور داد تا پل بسازد

سوالات مشابه درس 3 عربی نهم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام