جواب معرکه
یک پسر به نام سامان بود سامان می خواست بخوابد . مادرش برای سامان داستانی در مورد یک پسر بچه خواند .و سامان خوابش برد وقتی سامان خوابش برد در نیم شب یک خواب زیبا دید . خوابش در موردرفتن به کره ی زمین بود.خواب دیده بود که کتب ها را روی هم مثل پله گذاشت.در هوا خورشید داشت می تابید پرندگان زیبا داشتند پرواز می کردند آن پسر بچه یک کیف
داشت میخواست از پله کتاب ها بالا برود م بنشیند تا کتاب بخواند.✍✍✍
👩🏼🏫👨🏫👩🏼🏫👨🏫