بچه ها این ارائه ها رو میشه تعریف کنین مراعات نظیر متمم فعل نهاد مفعول تشخیص تشبیه تلمیح 👶🏻

چی بگم خوب ـ........ ـــــــــــ 😂😂😂

طولانیییییییی :+ 😲😲🥴🥴

مراعات نظیر یعنی چند تا کلمه که به هم ربط داشته باشند مانند گل ، باغ ، درخت ، برگ. متمم بعد حرف اضافه میاد حرف اضافه مثل( از،به ، با ،در ،برای) مثل به پدر گفتم اینجا به حرف اضافه، پدر متمم. فعل انجام یه کاریو میگه که مهم ترین جز جمله است. مفعول بعد حرف را میاد مثل گل را بو کرد ، گل مفعول ، را هم نشانه مفعول. تشخيص وقتی ما ویژگی های انسان را به ویژگی های غیر انسانی نسبت میدیم مثل گل خندید. تشبیه وقتی ما چیزی رو به چیزی تشبیه میکنیم مثل گل مانند ماه درخشنده بود . تلمیح وقتی تو بیت از شعری ،از قرآن و حدیث های میامبر و خدا عبارتی میاد ،مثل این بیت: تا این دو شوند از تو خرسند ، خرسند شود ز تو خداوند، اشاره به آیه رضی والدین فی رضی ال الله. تاج بده👑

بفرما تتج ما فراموش نشع ... مراعات نظیر : یعنی تناسب بین چند کلمه که به هم ربط دارند مثل برگ و کل و درخت. متمم : کلمه ای که بعد حرف های اضافه مانند. از برای به و... میاد. فعل : برای کامل کردن جمله به فعل نیاز داریم که معمولا انجام دادن کاری یا روی دادن حالتی را نشان می دهد. مفعول : کلمه ای که فبل از را می آید و راه پیداکردنش چه چیزی را و چه کسی را هست. تشخیص : یعنی انجام دادن کار های انسانی به اجسام بی جان مانند گل خندید. تشبیه : یعنی چیزی را به چیز دیگر شبیه کردن مانند گل ها مثل درختان هستند. تلمیح : اگر در متنی اشاره به داستان یا حدیث تاریخی کند آرایه تلمیح میگیرد مثل گلستان کند آتشی بر خلیل

مراعات نظیر: آوردن کلماتی در یک جمله یا شعر که از نظر معنایی با هم تناسب و ارتباط دارند. مثل: «گل، بلبل، باغ و بهار» که همه به طبیعت مربوط‌اند. --- متمم: کلمه یا عبارتی که معنای جمله را کامل می‌کند و معمولاً با حرف اضافه می‌آید. مثال: «به کتابخانه رفتم» (عبارت «به کتابخانه» متمم است). --- فعل: کاری، حالتی یا رویدادی که در جمله بیان می‌شود. فعل معمولاً در پایان جمله می‌آید و زمان و شخص را نشان می‌دهد. مثال: «او می‌خواند.» --- نهاد: بخشی از جمله که درباره آن خبری داده می‌شود و معمولاً کننده کار است. مثال: «علی درس می‌خواند» (نهاد: علی). --- مفعول: کسی یا چیزی که کار فعل بر آن انجام می‌شود و معمولاً با چه کسی/چه چیزی پیدا می‌شود. مثال: «کتاب را خواندم» (مفعول: کتاب). --- تشخیص: نسبت دادن ویژگی‌های انسانی به غیرانسان. مثال: «خورشید خندان به ما نگاه می‌کرد.» --- تشبیه: مقایسه یک چیز با چیز دیگر به دلیل شباهت. مثال: «صورتش مثل ماه است.» --- تلمیح: اشاره به داستان‌ها، آیات یا رویدادهای مشهور و آشنا بدون توضیح زیاد. مثال: «یوسف‌وار صبر کن» که به داستان حضرت یوسف اشاره دارد.