جواب این عکس چی میشه

فصل پاییز از راه رسیده ، از درب و پنجره ی جدید و مقاوم نصب شده ی یکی از روستاییان می توان فهمید که اهالی روستا برای سرمای پیش رو آماده اند. درختان که رنگ سبز موهای آن ها کم کم به سوی سرخی یا زردی می روند ، خود را برای ریزش مو و خواب بلند زمستانی آماده می کنند ، کوه ها ، دامنه ها و مراتع نیز نگران سرما هستند و رنگ باخته اند. حال وقت این است که اهالی این روستای زیبا از تابلوی طبیعی اتاق خود به نام پنجره به سوی نقاشی از بهترین چشم انداز ها که نقاش آن ها کسی جز خدواند نیست بنگرند! اهالی روستا این را خوب می دادند که به جای ترس و حسرت خوردن درباره ی سرما و برگ ریزی درختان باید از تک تک لحظات پاییز درس زندگی بگیرند و با خوردن میوه های پاییزی کیف دنیا را برند! بعضی از اهالی سقف خانه های کاه گلی خود را برای اندختن غذای حیوانات تمیز و آماده کرده اند تا جلوه ی زیبای دیگری ، هم به روستا و هم به چشمان گردشگران بیفزایند. و چه زیبا و دلباز است ، دوری از دغدغه های شهری و خانه های متراکم و بدون حیاط ، در جایی که می توان تا افق دوید و در ذهن خود پرواز را مجسم کرد… ! تاج بده مرسی

تاج بده

یه تصویرو انتخاب کن در موردش انشا بنویس دیگه... بعد اون موقه اگه دیدی نمیدونی چی بنویسی بیا اینجا بگو

بیا اینم از انشا راستی انشا از تصویر اول هست

تاج یادت نره

ـــــــــــ

ــــــــ

پاییز: روز بارانی خوشی بود . بوی خانه های گلی همه جا را پر کرده بود. برگ درختان و کوه و گل ها در هم آمیخته شده بود. خانه هایی بت سفق های کوتاه اما محکم و استوار جلوه ی خاص عجیبی به منظره داده است. کوه های آتشین مانند الماس می درخشند. باد توفنده ای شروع به وزیدن کرد. پنجره های کوچک گلی با در های چوبی قهوه ای که همانند ستون خانه بودند به صدا در آمد. باد هو،هو،هو می کرد . دوان دوان می دویدم که نا گهان نوشته ی در چوبی توجه مرا به خودش جلب کرده که می گفت: شاید زندگی آن جشن عروسی نباشد ، که تو آرزویش را داری اما حالا که به آن جشن دعوت شدی تا میتوانی زبیا و قشنگ برقص. تمام خودم نوشتم تو کلاسمم نوشتم ممنونم که بهم تاج می دی 😊😊