معنی کلمات آداب نیکان فارسی هشتم
آورده اند :نقل کرده اند
شیخ:پیر ،مراد،راهنما
مرید :شاگردان،پیروان
ارشاد:راهنمایی
باری:به هرحال ،خلاصه
به قدر :به اندازه
بی موقع و حساب :نه به جا
از پی :به دنبال
طعام :خوراک
چرتکه: وسیله ای چوبی و مهره ای که مخصوص حساب و کتاب در قدیم بوده است.
چاپار: پیک ،پست چی
مستمعان :شنوندگان
آداب :راه ها و رسم ها
دعوی :ادعا
معترف: اعتراف کننده ،اقرار کننده
تاریکی دل :گمراهی
نیت :قصد ،اراده
بغض: گرفتگی گلو
خلق: مردم
اسطرلاب: ابزار علم و ستاره شناسی قدیم
چیرگی :تسلط ،پیروزی
هنجار :معیار ،قاعده
حرمت :عزت و احترام
متعالی :بلندمرتبه و برتر
فناوری:تکنولوژی
حریم :مکان قابل دفاع و احترام
آفرینش گری :خلاقیت
پیوسته :همواره ،مداوم