Shiva: Look, it’s enough. I’m hungry. How about you?
شیوا: ببین، کافیه. من گرسنه هستم. تو چطور؟
Fatemeh: Me, too. Let’s have some cake and milk.
فاطمه: منم همینطور. بیا کمی کیک و شیر بخوریم.
Shiva: Sounds good, but I’d like some tea with my cake. That’s my favorite!
شیوا: به نظر خوبه، اما من میل دارم با کیکم کمی چای بنوشم این مورد علاقه من است.
Fatemeh: OK, let’s go to the kitchen. Mom?
فاطمه: بسیار خب بیا برویم به آشپزخانه. مامان؟