آیفر رضایی

فارسی هشتم. درس 17 فارسی هشتم

انشا از نت نباشه در مورد برداشتن یک ظرف داغ تایید میکنم اگه از نت نباشع

جواب ها

parya 🌸🦋

فارسی هشتم

بند مقدمه:روزی بود که مامان بزرگم نیت اش نظری کرده بود برای سلامتی همه ی مریض ها، که همه خانواده رو دور خودش جمع کرد و با کمک خانواده کار هارو تقسیم کردیم بند اول :چند نفر از خانواده هم برای نیت دل خودشون بعضی از وسایل اش رو خریده بودن و بعد از پختن اش کار های که تقسیم کرده بودیم رو میخواستیم انجام بدیم بند دوم :مسئولیت من هم این بود که اش های نزری رو ببرم با دختر خالم پخش کنم دختر خالم سینی اش رو گرفته بود رو دستش که من به همسایه ها بدم که یهو کاسه ی اش خیلی داغ بود بند سوم :نتونستم کاسه ی اش رو تو دستم بگیرم که یهو ریخت رو دستم، دستم سوخت و جیغ کشیدم و بلند بلند گریه میکردم مامانبزرگم اومد بند نتیجه گیری: از کارای سنتی که اون زمان برای سوختگی انجام میدادند رو انجام دادم و من فهمیدم که مامانبزرگم چقدر منو دوست داره و برای من زحماتش یه دنیا میعَرضه 🌸بفرماید عزیزم🌸

سوالات مشابه درس 17 فارسی هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام