مثنویِ شاهِ نقابها
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
پشت لبخندت، شراری بود و دود،
هر کلامت خنجری در جامِ عود
پیشِ مردم ماهتابی نازناز،
پشت پرده، مار بودی بیجناز
گرمِ نیرنگی و سرد از مهرِ ناب،
دوستیات فتنه بود و فخر و خواب
مثل قابی با نگاهی پر ز نور،
لیک در عمقش، فریب و تلخ و زور
شاهِ پستی، تختِ چوبین بر سَرَت،
تاجِ خاکی، با غرور از حسرَتت
در غرورت، کوهِ وهمی ساختی،
رشتهی هر مهر را انداختی
سینهات سنگ است یا مشتی نقاب؟
نیشِ لبخندت، سلاحِ احتساب
روشنا کردی نقابِ مهربان،
تا کسی نفهمد