They don't usually take the subway. جملات منفی
آنها معمولاً سوار مترو نمیشوند.
My brother doesn't like football.
برادرم فوتبال دوست ندارد.
We don't work on Saturdays.
ما شنبهها کار نمیکنیم.
She doesn't take a bath every day.
او هر روز به حمام نمیرود.
Lara doesn't play the piano very well.
«لارا» خیلی خوب پیانو نمینوازد.
He doesn't play.
آن پسر بازی نمیکند.