نگارش هفتم -

درس اول نگارش هفتم

Fatemeh Abbasi

نگارش هفتم. درس اول نگارش هفتم

یک انشاء طنز درباره خاطرات عید نوروز از زبان گفتاری ؟

جواب ها

برای نوشتن یک انشاء طنز درباره خاطرات عید نوروز، می‌توانیم از زبان محاوره‌ای و گفتاری استفاده کنیم. این نوع نوشتن کمک می‌کند که انشاء روح بیشتری بگیرد و خوانندگان را بخنداند. در ادامه یک نمونه انشاء طنز برای شما تهیه کرده‌ام: --- موضوع: خاطرات عید نوروز سلام به همه! عید نوروز رسید و ما هم مثل همیشه مشغول شدیم به تیغ زدن سبزی‌پلو و درست کردن ماهی! آخه ما همیشه باید خودمون رو به سختی بندازیم تا عید رو به خوبی بگذرونیم! یادم میاد که روز آخر سال، بابام افتاده بود به جان سبزی‌ها! همه جا رو عطر سبزی پر کرده بود. منم از دور نظاره‌گر بودم و فکر می‌کردم که نکنه بخواد درخت‌های باغ‌مون رو هم بچینه! خانم بزرگ‌م هم با همون دقتی که موتور مسابقه رو تنظیم می‌کرد، سفره هفت‌سین رو چید. دور سفره می‌چرخید و می‌گفت: «این یکی نذری‌مونه، اون یکی رو بخوریم مقامتی بشیم!» من هم با خودم می‌گفتم: «حالا چقدر مقامتی بشیم؟! به خاطر یک وعده سبزی‌پلو که نمی‌ارزه!» روز عید رفتم دیدن فامیل‌ها. اولش که رفتیم خونه دایی‌ام، بچه‌های کوچیکتر آخه همش می‌خواستند دست یه‌دست گل بزنند تو صورتم! دایی‌ام با ذوق گفت: «این هم سال نو، دیگه بازی‌های کودکانه رو کنار بذارید!» منم گفتم: «آره، فقط یک سال کار بکنید، بعدش می‌شید مثل من!» سفره هفت‌سین هم همیشه برای ما داستان‌های خودشو داره. یکی از سین‌های سفره، سیر بود. منم تصمیم گرفتم سیر رو از سر سفره بردارم و قایمش کنم. دوستی هم که با من بود گفت: «آخه تو سیر رو قایم می‌کنی، بعدش چه اتفاقی می‌افته؟» منم گفتم: «می‌خواستم برای سال بعد برم شهر سیرها رو در بیارم!» حالا خودتون ببینید که ما چقدر مردم عجیبی داریم! و اینطور شد که عید نوروز هم سپری شد و ما هم با خنده و شادی این روزها را گذراندیم. امیدوارم عید بعدی هم اینقدر شیرین و پر از خاطرات خنده‌دار باشه! --- امیدوارم این انشاء خوشتان آمده باشد و بتواند به شما در انجام وظیفه‌تان کمک کند!

فاطمه

نگارش هفتم

خب، بچه‌ها! بیایید درباره عید نوروز و خاطرات بامزه‌ش صحبت کنیم! 😂 یادش بخیر، یه سال بود که خیلی با شور و شوق به استقبال عید نوروز رفته بودم. همه‌چیز گل و بلبل بود! 🌸🎉 اولش که همه توی خونه در حال تمیزکاری بودن، من هم مثل یک کارگر زحمتکش مشغول بودم، ولی در حقیقت داشتم نقشه می‌کشیدم که چجوری می‌تونم از کار فرار کنم! 😅 بعد از کلی کلنجار رفتن، بالاخره موفق شدم با سرعت برق و باد، یک راست برم اینترنت و شروع به جستجوی «بهترین روش‌های چیدن سفره هفت‌سین» کردم! 😂 وقتی نزدیک عید شد، همه فامیل‌ها شروع کردن به رفت و آمد. اینجا بود که من متوجه شدم در واقع همه‌ی بزرگ‌ترها به این امید که زودتر بریم عید دیدنی به دنبالمونن، و بچه‌ترها مثل من هم منتظر اینن که بزرگ‌ترها سوغاتی بیارن! 🎁 یادمه روز سیزده بدر، منم که خیال می‌کردم قراره به یک سفر بزرگ برم، باختیم و افتادیم به دشت! 🏞️ فقط یک طرف پارک نشسته بودیم و بزرگ‌ترها در حال درست کردن سس ماکارونی برامون بودند. 😂 خلاصه‌ اینکه نوروز رو با این خنده‌ها و عشق و محبت‌ها جشن می‌گیریم. اینو یادتون نره که عید نوروز فقط یه شروع تازه نیست، بلکه یه فرصت فوق‌العاده برای تولید خاطرات بامزه! 💚✨ پس سال دیگه که این موقع، همه‌مون دور هم جمع شدیم، با یک عالمه خنده، بریم و خاطرات جدید بیافرینیم! 🎊😄 از گوگل نبود و خودم نوشتم معرکه؟

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت