زندگی نامه مولوی
نام کامل مولانا محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی بوده و در دوران حیاتش به القاب جلال الدین خداوندگار و مولانا خداوندگار نامیده میشده است. در قرنهای بعد القاب مولانا ،مولوی مولوی رومی و ملای رومی به او نسبت داده شده است. همچنین از برخی اشعارش تخلص او را خاموش خموش و خامش میدانند.
پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاء الدین ولد و سلطان العلما از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسبت خرقه او به احمد غزالی می پیوست. مولانا در نوزده سالگی با گوهر خاتون دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج نمود که حاصل این ازدواج سه پسر و یک دختر بود.
پدرش در حدود سال ۶۲۸ قمری جان سپرد و در همان قونیه به خاک سپرده شد. در آن هنگام مولانا جلال الدین ۲۴ سال داشت که مریدان خواستند که جای پدرش را پر و راه او را ادامه دهد. سید برهان الدین محقق ترمذی مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستین کسی بود که مولانا را به وادی طریقت راهنمایی کرد وی سفر کرد تا با مرشد خود سلطان العلما در قونیه دیدار کند؛ اما وقتی که به قونیه رسید متوجه شد که او جان باخته است. پس نزد مولانا رفت و بدو گفت در باطن من علومی است که از پدرت به من رسیده این معانی را از من بیاموز تا خلف صدق پدر شوی مولانا نیز به دستور او به ریاضت پرداخت و نه سال با او همنشین بود تا اینکه برهان الدین رخت بربست. مولانا طرفداران و هواخواهان بسیاری داشت.