السلام ای مادر ابرارها ای شکسته دل از آن غدارها
السلام ای مادر خونین جگر مادر محجوره از مرگ پدر
بهر چه بشکسته شد بازوی تو بهر چه سیلی زدندی روی تو
صورتت نیلی شدی آخر چرا؟ بستری کردند تورا زین ماجرا
تومگر دخت نبوت نی بودی کاین چنین بی حرمتی از تو شدی
از چه رو با توچنین رفتار شد باجسارت آنچنان گفتارشد
گفت دست بردار از این گفتار دون می کشیم این بیت را با خاک وخون
“شالی” آمد بردرت با صد سلام چون سلام آمد همی خیرالکلام
شعر از آیت ا.. سیدحسن موسوی شالی
تاج بده🍭🍂