جواب معرکه
روزی را که دوست دارم، تکرار شود
بخش آغازین: بعضی از خاطرات و روزه ا در زندگی ما وجود دارد که دوست داریم بار ها و بار ها تکرار شوند تا مزهی شیرین و قشنگ ا ن دوباره زیر زبان ما بیاید و با تکرار آن لبخند آشنایی بر لبهایمان تداعی شود.
بخش میانی: روزی را که دوست دارم تکرار شود روزی است که مادربزرگ به همراه پدربزرگ به سفر زیارتی کربلا رفتند و در خانهی مادربزرگ شور و حال زیبایی وجود داشت که همه در حال تکاپو برای ساماندهی کاره ا و درست و بهموقع انجام شدن کار ها بودند و همهی فامیل و آشنا همراه دستهگل به استقبال مادربزرگ و پدربزرگ رفتیم و مادربزرگ با آن دستهای چروکیده و مهربانش که بوی عطر دلانگیز گلاب را میداد مرا نوازش کرد و پدربزرگ مرا در آغوش کشید و مرا غرق خوشحالی کردند.
بعدازآن همگی به سمت خانه برگشتیم و آن شب سفرهی خیرات در خانه پهن شد وان حال و هوا لبخند زیبایی بر لبهای همه نشانده بود و من نیز همراه باهم سن و سالهای خود با سن نهچندان کممان سعی در کمک در کار ها را داشتیم و گوشهایی هرچند کوچک در این کار خوب و حال خوب را بگیریم و ما نیز سهیم باشیم تا مادربزرگ و پدربزرگ به داشتن نوههایی مثل ما افتخار کنند. بهراستیکه داشتن این دو نعمت بسیار مهم و دلنشین است و من همیشه برای داشتن چنین مادربزرگ و پدربزرگی خوشحالم و به خود میبالم.
بخش پایانی: همیشه باید قدر روزهای خوبمان و همینطور قدر آدمهای اطرافمان را بدانیم؛ زیرا که تا چشمباز کنیم میبینیم دیگران روزها و آدمها دیگر در کنار ما نیستند و هیچوقت تکرار نمیشوند؛ بنابراین همیشه شاید باشید و قدر یکدیگر را بدانید
معرکه یادت نره