نادیا

نگارش دهم.

اینو یکی جواب بده که از تویی اینترنت نباشه خودش نوشته باشه

جواب ها

حکایت ساده‌شده: سگی کنار جوی آب، استخوانی پیدا کرد. وقتی آن را توی دهانش گذاشت، تصویر استخوان در آب را دید و خیال کرد سگ دیگری با استخوانی دارد. طمع کرد و دهانش را باز کرد تا آن استخوانِ ظاهری را هم بگیرد، اما در این لحظه استخوان واقعی از دهانش افتاد و رفت. مضمون: طمع نکن؛ با دنبالِ چیز بیشتر رفتن، ممکن است آنچه داری را هم از دست بدهی. زدم چت جی پی تی ✨

سوالات مشابه

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام