حکایت سادهشده:
سگی کنار جوی آب، استخوانی پیدا کرد. وقتی آن را توی دهانش گذاشت، تصویر استخوان در آب را دید و خیال کرد سگ دیگری با استخوانی دارد. طمع کرد و دهانش را باز کرد تا آن استخوانِ ظاهری را هم بگیرد، اما در این لحظه استخوان واقعی از دهانش افتاد و رفت.
مضمون: طمع نکن؛ با دنبالِ چیز بیشتر رفتن، ممکن است آنچه داری را هم از دست بدهی.
زدم چت جی پی تی ✨