نگارش دهم -

درس2 نگارش دهم

مرسانا محمدی

نگارش دهم. درس2 نگارش دهم

سلام دوستان اگه میشه یک انشا عینی با موضوع جاده گم شده در مه بنویسید

جواب ها

جواب معرکه

سلام ممنون میشوم که تاج بدهید عنوان: جاده گم شده در مه در یک صبح دل‌انگیز پاییزی، وقتی که خورشید به آرامی از افق سر برمی‌آورد، تصمیم گرفتم به یک پیاده‌روی طولانی بروم. هوای تازه و خنک، بوی خاک مرطوب و صدای پرندگان درختان، همه چیز را برای یک روز خوب آماده کرده بود. اما وقتی به جاده‌ای که همیشه می‌رفتم رسیدم، ناگهان متوجه شدم که مه غلیظی همه جا را فرا گرفته است. مه به قدری غلیظ بود که نمی‌توانستم چند متر جلوتر را ببینم. درختان کنار جاده به شکل سایه‌هایی مبهم و ترسناک درآمده بودند. احساس کردم که جاده گم شده است. هر قدمی که برمی‌داشتم، صدای پایم در سکوت مه‌گرفته به گوش می‌رسید و این سکوت، حس عجیبی به من می‌داد. انگار در دنیایی دیگر هستم، جایی که زمان و مکان معنای خود را از دست داده‌اند. با احتیاط به جلو می‌رفتم و سعی می‌کردم نشانه‌هایی از جاده را پیدا کنم. در این لحظه، احساس کردم که جاده به نوعی با من بازی می‌کند. گاهی به نظر می‌رسید که به سمت جلو می‌روم، اما ناگهان با یک پیچ و خم، به جایی می‌رسیدم که هیچ نشانه‌ای از مسیر قبلی نبود. این احساس گم‌شدگی، هم ترسناک و هم هیجان‌انگیز بود. در این میان، ناگهان صدای زنگی به گوشم رسید. صدای زنگی که به من یادآوری می‌کرد که هنوز هم در دنیای واقعی هستم. به آرامی به سمت صدا حرکت کردم و بعد از چند دقیقه، به یک جاده باریک و آشنا رسیدم. مه کم‌کم کنار رفت و نور خورشید دوباره به من سلام کرد. این تجربه به من یادآوری کرد که گاهی اوقات در زندگی نیز ممکن است احساس گم‌شدگی کنیم. اما با صبر و تلاش، می‌توانیم راه خود را پیدا کنیم و به سمت نور برویم. جاده گم شده در مه، نه تنها یک تجربه فیزیکی، بلکه یک درس زندگی بود که هرگز فراموش نخواهم کرد.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت