جواب معرکه
زنگ تفریح به صدا در میآید و بچه ها با هیجان از کلاس ها بیرون می زنند. آنها به سمت من می دوند و شروع به بازی می کنند. بعضی از آنها فوتبال بازی میکنند ، بعضی از آنها والیبال بازی می کنند و بعضی دیگر در زمین بازی می چرخند.
من صدای خنده های بچه ها را می شنوم. صدای هیجان آنها را می شنوم. صدای خوشحالی آنها را می شنوم. من از این صداها لذت می برم. این صداها برای من موسیقی هستند.
بچه ها در حیاط مدرسه درس های زندگی را یاد می گیرند. آنها یاد می گیرند که با هم بازی کنند، با هم همکاری کنند و با هم برنده شوند. آنها یاد می گیرند که چگونه شکست بخورند و دوباره بلند شوند. آنها یاد می گیرند که چگونه با هم اختلافات خود را حل کنند.
من یک حیاط مدرسه هستم. یک مکان مقدس که در آن بچه ها می توانند آزادانه رشد کنند و یاد بگیرند. من یک مکان دوست داشتنی هستم که در آن بچه ها می توانند خاطرات خوشی را برای همیشه ثبت کنند.