یعنی هرچه شیرین زبونی کنی سر خودتو میدی به باد
تو ی روستاییی ی مردی بوده چن گاو و گوسفند و مرغ داشته ی روز میره که به گوسفنداش غذا بده میبینه گوسفندش بی حاله و داره میمیره بعد از اونجا ک میره بیرون میگ اگ فردا خوب نشه قربونیش میکنم میدم به مردم بعد گاو هم اینو میشنوه میره پیش گوسفند و بهش ماجرا رو میگ و گوسفند هم تمام تلاشش میکنه ک پا بشه و خب بشه فرداش ک. مرد میاد میبینه گوسفند خوب شده میگه برا اینک. تو خوب شدی گاو قربونیش. میکنم. و این کارو میکنه🙂