«با خاک عجین آمد و از تاک عیان شد / خونِ دلِ شاهان که میاش نام نهادند»
---
🟩 ۱. نقش دستوری (نقش کلمات در جمله)
واژه نقش دستوری
با حرف اضافه
خاک اسم (مجرور به «با»)
عجین آمد فعل مرکب (بهمعنای آمیخته شد)
و حرف ربط
از حرف اضافه
تاک اسم (مجرور به «از»)
عیان شد فعل مرکب (آشکار شد، پدید آمد)
خونِ اسم (مضاف)
دلِ اسم (مضافالیه برای «خون»)
شاهان اسم (مضافالیه برای «دل»)
که حرف ربط موصولی
میاش «می» = اسم / «ـش» = ضمیر مفعولی (اشاره به «می»)
نام نهادند فعل مرکب (بهمعنای «نام گذاشتند»)
---
🟨 ۲. نقش نحوی (ساختار جمله)
🔸 جمله اول:
«با خاک عجین آمد و از تاک عیان شد»
👉 نهاد: (ضمیر مستتر «او» یا «آن»)
👉 فعلها: «عجین آمد» و «عیان شد»
👉 قید حالت: «با خاک»، «از تاک»
🔸 جمله دوم:
«خون دل شاهان که میاش نام نهادند»
👉 نهاد: «خون دل شاهان»
👉 فعل: «نام نهادند»
👉 مفعول: «میاش»
---
🟦 ۳. آرایههای ادبی
نوع آرایه توضیح
استعاره «می» (شراب) استعاره از رنج و خوندل شاهان و عارفان است.
تشبیه پنهان انگور یا شراب به «خون دل شاهان» تشبیه شده است.
مجاز «تاک» مجاز از درخت انگور است.
کنایه «خون دل خوردن» کنایه از رنج و تلاش بسیار است.
اغراق نسبت دادن «می» به «خون دل شاهان» نوعی مبالغه شاعرانه است.
تلمیح اشاره به باور عرفانی که شراب از رنج و معرفت پدید میآید.
مراعاتالنظیر واژههای مرتبط مثل خاک، تاک، می، خون همخانوادهٔ تصویریاند.
واجآرایی تکرار آوای «خ» و «ش» باعث موسیقی دلنشین در بیت شده است.
---
🟧 ۴. معنی بیت
شراب (می) در آغاز از خاک و تاک پدید آمد،
اما در حقیقت، آن چیزی که درونش است، خونِ دل شاهان و بزرگان است؛
یعنی حاصلِ رنجها و تجربههای گرانقدر انسانهای فرزانه است که آن را «می» نامیدند.