نگارش هشتم -

مهدیس

نگارش هشتم.

سلام میشه یه انشا از دیدن مورچه ای که باری می کشد بگید از گوگل نباشه دیدن مورچه ای که باری می کشد

جواب ها

موضوع انشای شما درباره دیدن مورچه‌ای است که باری را می‌کشد. در زیر، نمونه‌ای از انشایی که می‌توانید با استفاده از آن، ایده‌های بیشتری به دست آورید، آورده شده است: --- **عنوان: تلاش یک مورچه** هر روز وقتی به حیاط خانه‌ام می‌روم، لحظاتی را صرف تماشای دنیای کوچک مورچه‌ها می‌کنم. روزی خاص، توجه‌ام به یکی از مورچه‌ها جلب شد که با تمام توانش، باری را از زمین بلند کرده و به سمت لانه‌اش می‌برد. آن بار کوچک به نظر می‌رسید، اما برای این موجود کوچک، خیلی سنگین و بزرگ بود. وقتی به دقت حرکت‌های این مورچه را نگاه می‌کردم، به خودم گفتم: «چقدر این مورچه مصمم و پرانرژی است!» او هر بار که به جلو می‌رفت، به نظر می‌رسید که تمام تلاشش را می‌کند تا خود را به مقصد برساند. چند بار هم دیگر مورچه‌ها کنار او آمدند، اما به نظر می‌رسید که او مصمم‌تر از آن‌هاست و اصرار دارد که این بار را تنها به دوش بکشد. در این حین، به فکر فرو رفتم. شاید این مورچه نماد تلاش و کوشش باشد. او هیچ وقت ناامید نمی‌شود و حتی اگر بارش سنگین باشد، باز هم ادامه می‌دهد. این داستانی از زندگی ما انسان‌هاست؛ ما نیز در مسیر زندگی ممکن است با چالش‌ها و سختی‌هایی روبه‌رو شویم، اما اگر اراده کنیم و تلاش کنیم، می‌توانیم بر آن‌ها غلبه کنیم. من به این نتیجه رسیدم که هر موجودی، حتی کوچک‌ترین آن‌ها، می‌تواند درس‌های بزرگی به ما بدهد. دیدن آن مورچه و دیدن تلاش و کوششش مرا به این فکر واداشت که در زندگی‌ام نیز هرگز نباید از تلاش دست کشید و همیشه باید به جلو حرکت کرد. --- امیدوارم این انشای نمونه به شما کمک کند تا انشای خود را بنویسید. فراموش نکنید که احساسات و تجربه‌های شخصی خود را در انشایتان بگنجانید تا نوشته‌تان زیباتر و تاثیرگذارتر باشد.

nigh

نگارش هشتم

سلام اینم انشا که خواستی انشا درباره دیدن مورچه‌ای که باری می‌کشد 🌱 مقدمه گاهی یک صحنه‌ی ساده در طبیعت می‌تواند درس بزرگی برای زندگی ما باشد. دیدن مورچه‌ای کوچک که باری بزرگ‌تر از خودش را بر دوش می‌کشد، تصویری است که ذهن را به فکر فرو می‌برد و قلب را سرشار از تحسین می‌کند. 🐜 بدنه روزی در حیاط نشسته بودم و چشمم به مورچه‌ای افتاد که دانه‌ای بزرگ‌تر از بدنش را با زحمت فراوان حمل می‌کرد. هر لحظه به نظر می‌رسید که توانش تمام شده، اما باز با اراده‌ای شگفت‌انگیز ادامه می‌داد. گاهی دانه از دستش می‌افتاد، اما دوباره آن را برمی‌داشت و راهش را ادامه می‌داد. این تلاش بی‌وقفه مرا به یاد انسان‌هایی انداخت که با وجود سختی‌ها و مشکلات، دست از تلاش نمی‌کشند. مورچه با وجود کوچکی‌اش نشان می‌دهد که اندازه‌ی جسم مهم نیست، بلکه اراده و پشتکار است که موفقیت را رقم می‌زند. 🌟 نتیجه‌گیری دیدن آن مورچه برایم درسی شد: هیچ باری آن‌قدر سنگین نیست که نتوان با تلاش و امید آن را به مقصد رساند. اگر مورچه‌ای کوچک می‌تواند چنین کار بزرگی انجام دهد، ما انسان‌ها نیز با اراده و همت می‌توانیم بر مشکلات غلبه کنیم و به هدف‌های بزرگ برسیم.

من در راه رفتن بودم که جلو ی پام مورچه‌ای بود گندم برای خانواده خود می برد و ذخیره‌سازی می‌کند ودلم برای او سوخت ومن دانه های گندام را دانه دانه جمع کردم و پیش آن لانه مورچه ریختم که زحمت نکشد وخسته هم نشود

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت