بیت اول: بچه کبوتری که اشتیاق زیادی به پرواز داشت با شهامت زیاد پر و بالش را باز کرد
بیت دو: از شاخهی کوچکی روی شاخهی بلندی پرید از پشت بام و جو ی آبی گذر کرد
بیت سه : از بس که آن راه دور بود جهان به پیش چشمش تیره و تار شد
بیت چهار : از ترس بی حرکت ماند در جایش دد ادامهی را ناتوان شد
بیت پنج:از پای افتاد از ناتوانی فریاد زد و از شاخی صدای مادرش به گوش رسید
بیت شش برای تو پراواز سخت و زود است و از تازه کارها کسی انتظار کار زیاد ندارد
بیت هفت: هنوز نوبت رفتن در کوی کوچه و پشت بام نیست هنوز نوبت استراحت تو است
بیت هشت : باید به تو توشه ی زندگی بیاموزم باید به تو راه و رسم زندگی رو یاد داد
بیت نهم: اول باید هر دو پایت را محکم کنی بعد به فکر ایستادن باشی
بیت دهم: من در اینجا مانند نگهبانم و تو مثل گنج تو باید آسوده باشی و من رنج را تحمل کنم
بیت یازدهم: برای من تله های بسیاری گذاشتند بالم را کوکان بسیار شکستند
بیت دوازدهم گاهی از دیوار به من سنگ انداختند گاهی از در گاهی نوک پنجه ام زخمی شد گاهی سرم
بیت سیزدهم : برای یک لحظه آسایش نداشتم گاهی از گربه ترسیدم گاهی