بفرما تاج یادت نره ها💜
کانَ فَرَسٌ صَغیرٌ مَعَ أُمِّهِ فی قَریَهٍ. قالَتْ أُمُّ الْفَرَسِ لِوَلَدِها:
معنی: اسب کوچکی با مادرش در روستایی بود. مادر اسب به بچهاش گفت:
«نَحنُ نَعیشُ مَعَ الْإنسانِ وَ نَخدِمُهُ؛ لِذا أَطلُبُ مِنْکَ حَمْلَ هٰذِهِ الْحَقیبَهِ إلَی الْقَریَهِ الْمُجاوِرَهِ.»
معنی: «ما با انسان زندگی میکنیم و به او خدمت میکنیم. بنابراین از تو میخواهم که این کیف را به روستای مجاور (همسایه) ببری.»
هوَ یَحْمِلُ الْحَقیبَهَ وَ یَذْهَبُ إلَی الْقَریَهِ الْمُجاوِرَهِ.
معنی: او کیف را بر میدارد و به سوی روستای مجاور میرود.
فی طَریقِهِ یُشاهِدُ نَهْراً. یَخافُ الْفَرَسُ وَ یَسْأَلُ بَقَرَهً واقِفَهً جَنْبَ النَّهرِ:
معنی: در راهش رودی را میبیند. اسب میترسد و از گاوی که کنار رود ایستاده، میپرسد:
«هَلْ أَقدِرُ عَلَی الْعُبورِ؟»: الْبَقَرَهُ تَقولُ: «نَعَم؛ لَیسَ النَّهْرُ عَمیقاً.»
معنی: «آیا میتوانم عبور کنم؟» گاو میگوید: «بله؛ رود عمیق نیست.»
یَسْمَعُ سِنجابٌ کَلامَهُما وَ یَقولُ: «لا؛ أیُّهَا الْفَرَسُ الصَّغیرُ، أنتَ سَتَغْرَقُ فِی الْماءِ، هٰذَا النَّهرُ عَمیقٌ جِدّاً. عَلَیْکَ بِالرُّجوعِ. أَ تَفهَمُ؟»
معنی: سنجاب حرف آنها را میشنود و میگوید: «نه؛ ای اسب کوچک تو در آب غرق میشوی» این رود بسیار عمیق است. تو باید برگردی. آیا میفهمی؟
وَلَدُ الْفَرَسِ یَسْمَعُ کَلامَ الْحَیَوانَینِ وَ یَقولُ فی نَفْسِهِ: «ماذا أَفْعَلُ یا إلٰهی؟!»
معنی: بچه اسب حرف دو حیوان را میشنود و با خود میگوید: «خدایا چه کار