فارسی دهم -

درس4 فارسی دهم

negar fs

فارسی دهم. درس4 فارسی دهم

دوستان لطف کنید درس ازاد مرتبط با دفاع از ایران تو هرشرایطی حالا مثلا مث جنگ ایران عراق .. ممنون میشم ♡

جواب ها

سلام چکیدو بنویس رو حوضی گونه ای نمایش مردمی ، خنده دار و مبتنی بر بداهه سازی است که به سبب کنار زدن همة پرده های خودسانسوری، نمایشی بسیار پرمایه، غنی و افشاگر است و به علّت بی واسطگی، بن مایه های انتقادی اش همواره بسیار شادی بخش است به طوری که رک گویی و بی پردگی آن همواره جنبه های خنده آور نمایش را تشدید می کند. در فرهنگ فارسی معین در زیر عنوان سیاه بازی آمده است : گونه ای نمایش سنتی که معمولاً در آن شخصی دارای غلامی سیاه پوست گیج و گول است که کارهای خنده دار می کند . سیاه شخصی خود مختار است که ظرفیت نمایش سیاه بازی را بسیار بالا برده است و به جرئت می توان گفت همۀ بن مایه های موضوعی زندگی ایرانی با ظرافت ها و برداشت های خاص او و با شور و نشاط بسیار تحلیل می شود . اما سیاه در قالب کامل شدة غلام یا نوکری بود که هجو می کرد و مسخره می کرد و در عین زیرکی و سادگی گاهی صراحت همراه با ترس نشان می داد. به رغم ظاهر مضحک و مسخره اش . گاهی سخنان درد آلود و تلخی می گفت که خنده را همچون زهری بر لبان مخاطب می پاشید . سیاه آدم با فکری بود یا دست کم به نظر خودش چنین می رسید؛نقشه هایی می کشید که بر خلاف پیش بینی هایش چندان درست نمی آمد؛ ولی در آخر کار طی تصادفی کوچک ، او موفق می شد . گاهی در بزنگاه موفقیت گذشت می کرد و گاهی در لحظة شکست ، تقدیر را هر چقدر هم که نا خوشایند بود، می پذیرفت. نتیجه یا شعار نمایش معمولاً در پایان از زبان او گفته می شد سیاه آدمی بود از طرفی وفادار به اربابش و از طرفی عصبانی از او، عصبانی به علّت ضعف های اخلاقی ارباب و نیز به علّت فاصلۀ طبقاتی بین آن ها ، سیاه با همة فداکاری هایش تلاش می کرد این فاصله را از میان بردارد؛ ولی ارباب خودبین با خودبینی اش همیشه این فاصله را حفظ می کرد و او را به چشم غلام می دید. این کشمکش درونی،‌سیاه را عقده دار کرده بود و همین بود که موذی گری ها و رندی های او را توجیه می کرد؛ زیرا او گاه ـاگرنه عیان ـ دست کم خراب کاری هایی در کار ارباب می کرد، چنان که فرمان های او را به کار نمی بست یا نا فرمانی و زیاده روی می کرد. از خنده دار ترین صحنه ها یکی این بود که ارباب برای انجام دادن کاری فوری شتاب و اصرار داشت و سیاه در حالت خونسردی و انکار بود . ارباب تلاش می کرد با فریادهای اربابانة خود او را بترساند و سیاه با موذی گری خودرا به نفهمی می زد. سیاه که موفق نشده بود مناسبات ارباب نوکری را تبدیل به مناسبات دوستانه کند، در واقع با اعمالی نظیر این، به نوعی از اربابش انتقام می گرفت این گونه نمایش ها کمتر به تمرین نیاز داشت و با همان طرح اصلی که در ذهن بازیگران نمایش بود، به روی صحنه می آمد؛ زیرا میدان عمل برای بازیگر محدود نبود و بازیگران به آسانی می توانستند بدیهه پردازی کنند. این بازی ها که برای مردمان عوام و بی سواد آن روز به منظور لودگی و مسخرگی اجرا می شد، دلپذیر و شادی بخش می نمود. گاه گفتار مطلوب واقع می شد و زمانی هم حرف هایش خارج از شخصیت بازیگر بود و تماشاگر را به تعجب وا میداشت. شمار بازیگران از پنج یا شش تن بیشتر نبود و بیشتر آن ها با لهجه های کردی، کاشی، لری و گاه قزوینی نقش خود را ایفا می کردند؛ ولی در هیچ یک از این بازی ها زن عملاً نقشی نداشت. در طی قرن ها ، مراسم، بازی ها و نمایش های شادی آور و مضحک که در بین اقوام ایرانی به فراوانی یافت می شود، قواعد و اصول خود نمایش رو حوضی به علت برخورداری از چهار عنصر اصلی یعنی گفتار طنز،‌رقص، آواز، موسیقی و حرکات فیزیکی اغراق آمیز توانسته است در طول تاریخ بما

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت