علوم تجربی هفتم -

فصل11 علوم هفتم

زهرارضایی

علوم تجربی هفتم. فصل11 علوم هفتم

اجزای تشکیل دهنده یک سلول رانام ببریدودرموردهرکدام توضیح دهید.

جواب ها

جواب معرکه

neda.ka

علوم تجربی هفتم

انشا در مورد اولین سفر به مشهد با خانواده ⭕️ مقدمه: مردم ایران از دیرباز بهترین و جذابترین مکان را برای زیارت انتخاب کرده اند، هر وقت نام مسافرت و گشت و گزار به میان می آید همه با هم یک صدا می گویند مشهد و هیچ کس مخالف این سفر نیست و چه قدر این سفر زیارتی برای همه خوب و خوش جذاب است. ⭕️ بدنه: امام رضا (ع) امام هشتم شیعیان است که پس از شهادت توسط مامون در مشهد به خاک سپرده شد. این امام بزرگ در میان تمام شیعیان جهان دارای جایگاهی ویژه است و مردم او را از صمیم قلب دوست دارند. کم کم کوله بار سفر خود را می بندیم و با شوقی وصف نشدنی حرکت می کنیم. انگار دنیا را به ما داده اند. تمام طول راه با خود فکر می کنم که آیا در مشهد جایی نزدیک به حرم جا پیدا می شود یا باید کمی دورتر باشیم. خدایا چه قدر وصف نشدنی بود و خوشحال کننده، یک سال پول تو جیبی خودم را هم نگه داشته بودم. هر بار که عیدی می گرفتم یا پدر پولی به من می داد به هوای این روز کنار می گذاشتم. هر بار می شمردم و خوشحال می شدم. مادر هم تا حرف سفر و تفریح پیش می آمد می گفت تا مشهد و امام رضا هست ما جایی نمی رویم و این برایم چه قدر خوب و جذاب بود. پدر هم که خوش را برای این سفر لذت بخش آماده کرده بود. به راه افتادیم تا برسیم به سمت حرم من دلم تند تند می زد و آرامش نداشتم. خدایا چه قدر این حوالی حرم آرامش بخش است و دلچسب. خدایا چه قدر حالم خوب است و منتظرم. سرانجام انتظار چند ساله‌ام به سر رسید و توانستم حرم امام رضا را زیارت کنم. خدایا به همه آرزومندان و دوست داران این زیارت بزرگ نصیب بفرما.  ⭕️ نتیجه گیری: امام رضا (ع) معروف به امام رئوف و غریب است. این امام بزرگ هر ساله زائران زیادی دارد و دوست دارانش از سراسر جهان به زیارتش می آیند. به همه عزیزان توصیه می گردد که چنانچه قصد مسافرت دارید، سفر به این شهر دوست داشتنی را در اولویت قرار دهید. تاج لطفا

جواب معرکه

N.... .....

علوم تجربی هفتم

تعطیلات عید سال پیش بود که ما تصمیم گرفتیم به مشهد برویم. سفر ما با ماشین شخصی مان آغاز شد و در جاده پدر و مادرم نوبتی رانندگی کردند تا هیچ کدام خسته نشوند و تصادف نکنیم. وقتی به مشهد رسیدیم تمام اطراف حرم را برای اجاره کردن اتاق یا خانه گشتیم.به هر کوچه ای که می رسیدم چند نفر ایستاده بودند و پدرم از آن ها قیمت خانه می پرسید تا جایی که برای ما مناسب تر هست را انتخاب کنیم. بالاخره بعد از یک ساعت جستجو و دیدن اتاق ها و سوئیت های مختلف یک جای تمیز و خوب پیدا کردیم که می شد حرم را از پنجره اش تماشا کرد. وسایل مان را در سوئیت گذاشتیم و کمی استراحت کردیم، بعد پدرم گفت آماده شویم تا به زیارت برویم. همگی آماده شدیم و چون فاصله ی زیادی با حرم نداشتیم پیاده راه افتادیم. اولین بار بود که می خواستم به حرم امام رضا (ع) بروم و تا به حال آن جا را از نزدیک ندیده بودم، زمانی که به حرم رسیدیم احساس خیلی عجیبی داشتم. وارد حرم که شدیم، حیاط بزرگ، صحن ها و آدم هایی که برای زیارت آمده بودند را نگاه می کردم و این کار برایم خیلی جالب بود.من و مادرم در حیاط از پدر جدا شدیم و به داخل حرم رفتیم و با هم زیارت نامه و نماز خواندیم، پس از تمام شدن زیارت، دوباره به حیاط بر گشتیم و منتظر شدیم پدر هم زیارتش تمام شود. بعد از آمدن پدرم دوباره به سوئیتی که اجاره کرده بودیم بر گشتیم. ما سه روز در مشهد ماندیم و در آن سه روز صبح ها و عصر ها با هم به زیارت می رفتیم و بقیه روز را در شهر می گشتیم. در روز آخر مادر، پدرم و من برای دوستان و فامیل کمی سوغاتی خریدیم. بعد از سه روز که به همه ی ما خیلی خوش گذشت دوباره وسایل مان را جمع کردیم و آماده ی برگشتن به شهر خودمان شدیم.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت