جواب معرکه
در حقیقت زندگی دنیا اینگونه است. در آغاز، زیبایی و طراوت دارد، قطرههای حیاتبخش باران بر کوه و صحرا میریزد، دانههای آمادهای که در زمینهای مستعد نهفته است، با ریزش آن جان میگیرد و حرکت تکاملی خود را آغاز میکند. پوست سخت و مقاوم دانه در برابر نرمش باران نرم میشود، و به جوانه گیاه اجازه عبور میدهد، سرانجام جوانه نورس از دل خاک سر برمیدارد؛ آفتاب میدرخشد؛ نسیم میوزد، مواد غذایی زمین کمک میکند، و این جوانه نورس با نیرو گرفتن از همه این عوامل حیات، به رشد و نمو خود ادامه میدهد، آنچنانکه بعد از مدت کوتاهی گیاهان زمین سر بر سر هم میگذارند و درهم فرو میروند؛ صفحه کوه و صحرا یک پارچه جنبش و حیات میشود، شکوفهها و گلها و میوهها یکی بعد از دیگری زینتبخش شاخهها میشوند، ولی دیری نمیپاید که بادهای خزان شروع میشود و گرد و غبار مرگ بر سر آنها میپاشد؛ هوا به سردی میگراید، آبها کم میشود و این صحنه دلانگیز به شاخهها و برگهای پژمرده و بیفروغ تبدیل میشوند که با اندک نسیمی به این طرف و آن طرف پرت میشوند.
داستان زندگی انسان نیز اینگونه است. پس از گذشت زمان و از بین رفتن جوانی، انسان شکسته میشود و طراوت و شادابی خود را از دست میدهد و مدت چندانی نمیگذرد که تسلیم مرگ شده و بعد از مرگ نیز بدن او متلاشی شده و تنها استخوانی از او باقی میماند و همان استخوان نیز تهی و تکهتکه میشود که اگر در مسیر باد قرار گیرد، با آن شاخههای درهمشکسته، تفاوت چندانی نخواهد داشت.
بنابراین عاقل کسی است که به زندگی دنیا مغرور نشود و به آن دل نبندد و فقط به خداوند متعال و اعمال شایسته خود و پاداشهای الهی در جهان دیگر، امیدوار باشد و بداند که خداوند بر هر چیزی تواناست و میتواند در قیامت او را پاداشی نیکو دهد و زندگی دائمی باطراوت و زیبا و لذتبخشی پیدا کند.
معرکه یادت نره گل