جواب معرکه
موضوع غیر طنز
توی اتاق نشسته بودم و منتظر بودم که بهم گفتن تو غلظت خون داری و باید خون اهدا کنی تا لخته های خون باعث نشن که سکته کنی و من از امپول خیلی بدم میاد یا به عبارتی می ترسم
موضوع طنز
توی اتاق نشسته بودم که دکتر گفت باید خون اهدا کنم به دلیل غلظت خون رفتم تو اتاق اهدای خون نشستم تو صندلی تا بیان خون بگیر که از شدت ترس کم مونده بود بیهوش بشم دکتر داشت با اون امپول گاوی بزرگ میومد سمت و من از شدت ترس خودمو خیس کرده بودم و همه داشتن میخندیدن و فیلم میگرفتن یه اقایی از پدر و مادرم پرسید این بچه شماست و اونا جواب دادن نعلومه که نه ما اصلا این فردو نمیسناسیم
تاج لطفا