نگارش دوازدهم -

درس 3 نگارش دوازدهم

Katayoon

نگارش دوازدهم. درس 3 نگارش دوازدهم

سلام انشا میخوام قطعه ادبی موضوعش فرقی نمیکنه فقط از گوگل نباشه لطفا

جواب ها

آیدا ایمانی فر

نگارش دوازدهم

@mahsajoonilover پیام بده بفرستم

omid 😎

نگارش دوازدهم

انچه از سر گذشت ؛ شد سرگذشت! حیف بی دقت گذشت ؛ اما گذشت ! تا که خواستیم یک دو روزی فکر کنیم ! بر در خانه نوشتند در گذشت! خودم اینو نوشته بودم ۲۰ داد بهم

maedeh ....

نگارش دوازدهم

**زندگی، سفر بی‌پایان** زندگی، همچون یک رودخانه زنده و روان است که مسیر خود را با جریانی آرام و پرشور طی می‌کند. هر لحظه از آن، نوای خاص خود را دارد و هر پیچ و خم آن، رازهای نهفته‌ای را در بر دارد. زندگی، هدیه‌ای از سوی طبیعت و عالمی پر از زیبایی‌ها و چالش‌هاست که می‌توانیم در آن به کشف خویش بپردازیم. زندگی، در حقیقت، بازی‌ای است میان شادی و غم. لحظاتی را داریم که دل‌مان همچون پرنده‌ای در آسمان پرواز می‌کند، و لحظات دیگری که احساس می‌کنیم بار سنگین دنیا بر دوش‌مان سنگینی می‌کند. این تضادها، ما را به یاد انسانیت‌مان می‌اندازند و به ما یاد می‌دهند که چگونه در دامان رنج، زیبایی‌ها را بجوییم. در این سفر، گاه دوستانی صمیمی می‌یابیم که در کنارشان می‌خندیم و گاه جدایی‌هایی داریم که دل‌مان را می‌آزارد. اما هر یک از این تجربیات، بخشی از سرنوشت ماست و به ما کمک می‌کند تا شخصیت و روح خود را شکل دهیم. یاد می‌گیریم از دیگران عشق دریافت کنیم و عشق بورزیم، در آغوش گرفتن خوشی‌ها و تحمل تلخی‌ها. زندگی همچنین یادگیری بی‌انتهایی است. هر روز فرصتی برای آموختن و رشد است. از طبیعت می‌آموزیم که چقدر زیباست با تغییرات زندگی کنار بیاییم و از هر فصلی که می‌گذرد، درس‌هایی ارزشمند بگیریم. چه بهار با شکوفه‌هایش، چه تابستان با گرمایش، چه پاییز با رنگ‌های زیبا و چه زمستان با سکوت و آرامش‌اش، هر فصل به ما نکته‌ای می‌آموزد. در نهایت، زندگی را باید جشن گرفت. با هر نفس و با هر لحظه باید شکرگزار باشیم. زندگی، همانند یک کتاب است که می‌توانیم صفحات آن را خودمان بنویسیم. بیایید با عشق، امید و صداقت، داستان‌های زیبایی را در این کتاب به ثبت برسانیم و یادگارهایی از خود به جای بگذاریم که نه تنها برای خودمان، بلکه برای نسل‌های آینده نیز الهام‌بخش باشد. 🌟📖💖

پریا

نگارش دوازدهم

پروردگار مهربان آدمی را خلق کرد تا عشق بورزد، و عشق تنها یک واژه نیست، احساسی است که در تمام ذرات جهان وجود دارد. عشق را در ذره ذره و هر لحظه ی این جهان هستی می توان حس کرد. هنگامی که به چهره ی پدر یا مادر نگاه می کنی، هنگامی که به گلی خیره می شوی، یا هنگامی که باران می بارد و آسمان رحمتش را بر زمین جاری می کند و هزاران لحظه ی زندگی ما، یاد آور عشق است. اما گاهی انسان چشم می بندد و تنها نفرت و پلیدی را می بیند. نفرت دل آدمی را تیره می کند و اجازه نمی دهد نوری که حاصل عشق است در زندگی فرد جریان داشته باشد. اما عشق هدایت گر و روشنی بخش است، و انسان را به معبود می رساند، معبودی که خود سر چشمه ی تمام خوبی های عالم است. این قدرت عشق است که می تواند آدمی را ویران کند یا بسازد. گاهی عشق شخصی را مجنون می کند و گاهی او را به والاترین مقام ها می رساند. گاهی دچار عشقی زمینی می شویم که در انتها تبدیل به نفرت می شود و گاهی همین عشق زمینی آغاز گر راه رسیدن به عشقی والاتر است. عشق و نفرت هر دو تاثیر عمیقی بر روح و روان دارد، نفرت می تواند تمام خوشی های آدمی را در نظرش پوچ کند، و عشق می تواند تمام زشتی های جهان را در نظر انسان تبدیل به زیبایی کند. انسانی که نفرت را به جای عشق، در دلش راه داد دیگر هیچ چشمی برای دیدن عشق و محبت جاری در اطرافش نخواهد داشت. این شخص خویشتن را نفرین کرده و زندگی خود را تباه می سازد. خداوند با عشق آسمان ها و زمین و هر چه در آن هاست را آفرید پس رسالت انسان دوست داشتن، دوست داشته شدن و دوری از نفرت است. معرکه فراموش نشه

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت