۱-بقالی بود که اوطوطی سبز رنگ خوش صدایی داشت واین طوطی سخنگو بود
۲-طوطی ازدکان نگهبانی میکرد وباهمه مشتریان دکان شوخی میکرد وحرف میزد
۳-درمقابل سخن انسان ها سخنگو بود ودرمقابل آواز طوطیان دیگر ماهربود
۴-روزی بالای دکان پرید وبه طرفی پرواز کرد و باعث شد که شیشه های روغن گل بریزدو بشکند
۵_صاحبش ازخانه آمد واسوده و بزرگ منشانه دردکان نشست
۶_دید دکان همه جاروغنی است و لباس هایش چرب وکثیف شد به سرطوطی زد واز این ضربه کچل شد
۷_طوطی چندروزی دیگر سخن نگفت ومرد بقال از کار خود بسیار پشیمان شد
۸_بقال بسیار ناراحت بود و میگفت افسوس که طوطی من که مانند آفتابی بود پشت ابر پنهان شد(کنایه از از بین رفتن)
۹_ای کاش آن زمانی که من برسر طوطی شیرین سخن میزدم دستم میشکست
۱۰-اوبه هردرویش و بی چاره ای صدقه ای داد تا اینکه پرنده شروع به سخن گفتن کند
۱۱-بعد سه شبانه روز حیرت زده و ناامید وناراحت دردکان نشسته بود
۱۲-اوهرگونه شکلک برای طوطی درمیآورد تا شاید طوطی دوباره سخن بگوید
۱۳_درویشی ازجلوی دکان رد میشد که سر اونیز مونداشت
۱۴_طوطی در همان لحظه به سخن گفتن امدودادزد که ای فلانی
۱۵-تواز چیزی کچل شدی آیا بااشخاص بی مودر ارتباط بودی یااینکه توهم شیشه های روغن راریختی
۱۶-ازنتیحه گیری طوطی مردم خندید زیراکه طوطی مرد درویش را مانند خودش پنداشته بود
۱۷_کارانسان های پاک راباخودت مقایسه نکن اگرچه این سنجش همانند کلمه شیر باشد (تواینحا شاعرخودش حرف میزنه)(و اینکه منظور ازشیر اینه که یدونه شیر چندتا معنی داره مثلاً شیر اب یا شیر جنگل یا شیری که ما میخوریم)
۱۸_مردم دنیا چنین گمراه شدندوکمترکسی است که انسان های دین دارومردان کامل را بشناسند
۱۹_هردونوع زنبور ازیک نوع گل شهدرامیخورند ولی یکی از زنبور ها سم تولید میکند و دیگری عسل
۲۰_هردونوع آهو از یک محل آب وعلف میخورند ولی یکی فقط فضله تولید میکند و دیگری مشک خالص
۲۱-هردو نی ازیک جااب میخورند ولی یکی خالی شد و دیگری پراز شکر
۲۲_شباهت های این چنینی بسیار هستند درحالی که فرق بسیاری بین آنهاست
۲۳_انسان های بسیاری هستند که درواقع شیطان حقیقی پس بنابراین شایسته نیست که باهر کسی دوستی کنید
این کل معنی درس ۱۴خلاصه شو خودت پیدا کن،😅آخه هر جاش جالب بود گفتم خودت پیدا کنی موفق باشی،🌺🌺