بیاید خاطره بگیم از مدرسه
مثلا منو دوستم یه بار اجازه گرفتیم بریم نماز بخونیم اما چون وضو نداشتیم رفتیم وضو بگیریم من آب پاشیدم رو دوستم اونم رو من و این داستان ادامه پیدا کرد تا زمانی که معلم از تو کلاس ما رو دید و خیلی بد سد دوستم آدمادگی دفاعیش رو شد ۱۲ ولی من یه منفی خوردم تو دفتر مدیرمونننن