علوم تجربی نهم -

فصل8 علوم نهم

🖤as 🖤

علوم تجربی نهم. فصل8 علوم نهم

میشه نمونه سوالی ک خانومتون داده یا اگ امتحانی از درس ۸ علوم دادید بفرستید جزوم باشه خوبه

جواب ها

الین

علوم تجربی نهم

چرا خودت تلاش نمیکنی بنویسی ؟

Ronia

علوم تجربی نهم

ببین این خوبه ✨ به یاد او از وقتی رفته، همه چی یه جور دیگه‌ست. خونه‌مون ساکت شده، حتی صدای قاشق‌چنگال توی آشپزخونه هم دیگه اون حس زندگی رو نداره. مامان هنوز هر روز صبح چای می‌ذاره واسه دو نفر، ولی فقط یه نفر می‌خوره. بابا هم هر شب می‌ره توی حیاط، همون‌جایی که با هم می‌نشستن و ستاره‌ها رو می‌شمردن. ولی حالا فقط یه صندلی خالی مونده. اون، خواهرم بود. اسمش نسترن. یه دختر پرانرژی، با خنده‌هایی که کل کوچه رو پر می‌کرد. هر وقت ناراحت بودم، می‌اومد می‌گفت: «بیا بریم بستنی بخوریم، همه چی درست می‌شه.» و واقعاً هم درست می‌شد. بستنی که نه، اون بود که همه چی رو درست می‌کرد. نسترن عاشق نقاشی بود. دیوار اتاقش پر بود از طرح‌هایی که خودش کشیده بود. یه بار یه دختر با موهای بلند و چشمای درشت کشیده بود، زیرش نوشته بود: «این منم وقتی خوشحالم.» یه بار دیگه یه منظره‌ی پاییزی کشیده بود، با برگای زرد و نارنجی، زیرش نوشته بود: «این دل منه وقتی دلتنگم.» آخرین نقاشیش هنوز روی easel مونده. یه دریاچه‌ی آروم، با یه قایق کوچیک وسطش. هیچ‌وقت نفهمیدم اون قایق یعنی چی. شاید خودش بود، شاید ما بودیم، شاید یه خاطره‌ی دور. اون روزی که رفت، هوا ابری بود. انگار آسمونم می‌دونست قراره یه چیزی کم بشه. تصادف بود. یه لحظه، یه پیچ، یه ماشین، و دیگه نسترنی نبود. حالا هر وقت بارون میاد، حس می‌کنم نسترن داره نقاشی می‌کشه. قطره‌های بارون مثل رنگای آبرنگ می‌ریزن روی شیشه، و من می‌تونم صورتشو ببینم. لبخندشو، اون چشم‌های درشتشو. هر وقت می‌رم بستنی‌فروشی، دو تا بستنی می‌گیرم. یکی واسه خودم، یکی واسه اون. می‌ذارمش روی میز، و تا آخرش باهاش حرف می‌زنم. می‌گم که مامان هنوز چای می‌ذاره، بابا هنوز ستاره‌ها رو می‌شمره، و من هنوز دلتنگشم. نسترن رفته، ولی هنوز اینجاست. توی نقاشیاش، توی خاطره‌ها، توی دل ما. به یاد او، همیشه.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت