جواب معرکه
سلام دوست بیا اینم.با معنا دقت کن دوست عزیز
موفق باشی
به نام کردگار هفت افلاک
که پیدا کرد آدم از کفی خاک
به نام خداوندی که هفت آسمان را خلق کرد. پروردگاری که انسانها را از مشتی خاک به وجود آورد.
آرایه: مجاز (هفت افلاک مجاز از تمام دنیا)۔ تلمیح (مصراع دوم به آیه قرآن «انا خلقناهم من طینه)
الهی، فضل خود را بار ماکن زرحمت، یک نظر در کار ماکن
خدایا بخششت با بخششت ما را یاری کن و از روی لطف و رحمت به ما توجه کن
آرایه: جناس ناقص (یار و کار)- کنایه (نظر در کار کردن: کنایه از توجه کردن)
تویی رزاق هر پیدا و پنهان تویی خلاق هر داناو نادان
خداوندا تو روزی دهنده همۀ موجودات و خلق کنندۀ همه انسانها هستی
آرایه: تضاد پیدا و پنهان (دانا و نادان) - مجاز (پیدا و پنهان و دانا و نادان مجاز از همه چیز و همه کس) موازنه (کل بیت)
زهی گویا زتو، کام و زبانم تویی هم آشکارا، هم نهانم
آفرین بر خدایی که زبانم با وجود او سخنور شده است. خدایی که از همه چیز من آگاه است
آرایه: تضاد (آشکار و نهان)- واج آرایی در (مصوت بلند «آه») مجاز (آشکار و نهان از همه چیز)
چو در وقت بهار آیی پدیدار حقیقت، پرده برداری ز رخسار
هنگامی که در فصل بهار خود را نشان میدهی، به درستی که از چهرۀ حقیقت نقاب بر میداری.
آرایه: کنایه (پرده برداشتن کنایه از آشکار کردن)
فروغ رویت اندازی سوی خاک عجایب نقشها سازی سوی خاک
از تابش نور رخسار تو است که بر پهنۀ خاک، روییدنیهای عجیب و زیبا در رنگها و جلوههای گوناگون سبز میشوند.
آرایه: استعاره (نقش استعاره از زیباییهای خلقت)
گل از شوق تو خندان در بهار است از آنش رنگهای بیشمار است
گل از اشتیاق به تو در فصل بهار همیشه خندان است. این همه رنگهای گوناگون و جلوههای دلفریب گل به خاطر وجود توست.
آرایه: تشخیص (خندیدن گل در مصراع اول)
و هر آن وصفی که گویم، بیش از آنی یقین دانم که بی شک، جان جانی
خدایا هرگونه که تو را وصف کنم تو بالاتر از آن توصیف هستی، یقین دارم تنها تو در عمق جان من جای داری۔
آرایه: تکرار (جان جان)- جناس ناقص (آنی و جانی)
نمیدانم، نمیدانم الهی تو دانی و تو دانی، آنچه خواهی
خداوندا من از آنچه تو می خواهی آگاهی ندارم. تنها تویی که از همه چیز آگاهی.
آرایه: نقاد ندانستن و دانستن)- تکرار نمی دانم، نمی دانم تو دانی و تو دانی)
همین