یه ناشناس

نگارش هشتم. درس 1 نگارش هشتم

سلام بچه ها میشه لطفا یه انشا درباره' تفریحات تابستان' برام بفرستید به هرکی که برام بفرسته تاج میدم

جواب ها

جواب معرکه

Dor.ni1

نگارش هشتم

تابستان چه دیر می آمد و چه با شتاب می گذشت و چقدر خاطره برای ما می ساخت، قبل از دتابستان که برای من تابستان و زمستان و بهارش چندان تفاوتی نداشت و چهار فصل خداوند را تنها در اضافه و کم شدن حجم لباس هایم درک می کردم و بس! به دبستان که رفتم تابستان پادشاه فصل هایم شد، همان که برای رسیدنش از اول مهر لح شماری می کردم و 365 روز سال را می شمردم، همان که سخت می آمد و قبل از آمدنش باید هفت خوان رستم را رد می شدم، هفت خوانی به تلخی امتحانات پایان سال! توصیف طعم روز آخر مدرسه و آغاز تعطیلات تابستان غیرممکن است اگرچه همه ما مزه آن را زیر زبان خود احساس کرده ایم! سه ماه بدون درس و مشق، سه ماه تا دیروقت بیدار ماندن، صبح زود بیدار نشدن، سه ماه تفریح، بازی های کودکانه عصرگاهی، مسافرت و … همیشه عاشق تعطیلات تابستان بودم و هستم،رفتن به مسافرت همراه خانواده، یکی از بی نظیر ترین تفریحات تابستانه من بود. ولی همیشه همه چیز خیلی زود میگذرد.انگار همین دیروز بود،روز آخر مدرسه.. وقتی که با معلم ها و هم کلاسی هایم خداحافظی کردم. خیلی زود گذشت،و دوباره باید به مدرسه برویم. بتاج:))

جواب معرکه

alireza dorzadeh

نگارش هشتم

انشای خود را با توصیف فصل تابستان آغاز کرده و خاطره شیرین خود از سفر در فصل تابستان را برای شما بازگو میکنم . تابستان که فصل دوم سال می باشد در آن روزها بلند و شبها کوتاه و هوا گرم می شود. میوه های مختلف می رسد درختان همه سرسبز و خرم بوده و برای مسافرت به نقاط سردسیر کوهستانی مناسب می باشد اوایل تابستان امسال به یکی از روستاهای اصفهان که خیلی هوای آن مطبوع و مناسب می باشد رفتیم در این دهکده که در دامنه کوه بزرگی واقع شده و قسمتی از آن داخل دره ای زیبا و خوش آب و هوا قرار گرفته پرندگان با صداهای مختلف و دلنواز چهچه می زدند در اوایل تیرماه عازم مسافرت به این دهکده شدیم. قسمتی از این مسافرت را با قطار شروع نموده و قسمت دیگر آنرا با اتومبیل و قسمت آخر را که راههای کوهستانی داشت با اسب راه آنرا طی نمودیم و نزدیک ظهر وارد این دهکده شدیم . واقعا هوای آن خیلی سالم و خوب بود عموی ما که در آن دهکده ساکن بود با گرمی ما را پذیرفت و استقبال نمود هوای آن دهکده طوری بود که خستگی سکونت در شهر با دودهای فراوان را از تن ما بدر کرد و به اصطلاح بسیار سفر باید تاپخته شود خامی . گردش در دهکده،دیدن مناظر قشنگ، تماشای کوهها و دیدن درختان خرم و محصولات این آبادی و هوای پاک آن به تن ما جان تازه ای داد. هر روز با برنامه معین ورزش می کردیم و در کنار رودخانه شنا و ماهیگیری می نمودیم ظهرها به مسجد روستا رفته و در نماز جماعت شرکت می نمودیم شبها نیز در جمع روستائیان که از کار خسته مراجعت کرده بودند شرکت می کردیم چون هوای دهکده صاف و روشن بود ماه و ستارگان در آسمان می درخشیدند و ما را آرامش جان و روان می دادند. این سفر تابستان که در حقیقت خیلی به ما خوش گذشت و احساس تندرستی و راحتی می کردیم در پانزدهم شهریور امسال مدت این مسافرت پایان یافت و ما با خوشحالی پس از خداحافظی از دهکده به تهران مراجعت نمودیم بسیار خوش گذشت که می گویند: نتیجه گیری : عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است وربه سختی گذرد نیمه نفس بسیار است بزرگان و دانشمندان همیشه توصیه و سفارش کرده اند که مسافرت نمائید زیرا ماندن در خانه و مسافرت نکردن مانند آن است که انسان در بند و زندان باشد و به قول شاعر: قدر مردم سفر پدید آرد خانه خویش مرد را بند است چون به سنگ اندرون بود گوهر کس نداند که قیمتش چند است

سوالات مشابه درس 1 نگارش هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام