اولی )
**«دریا»**
🔹 *نماد و استعاره از عشق، وصال یا آرامش نهایی* است.
یعنی شاعر در جستوجوی معشوق یا حقیقت است و 'دریا' را نمادی از مقصد و آرامش جاودان میداند.
→ **منظور از دریا:** جای وصال، عشق یا هدف نهایی شاعر است.
---
دومی )
**«حدیث آشنایش»**
🔹 منظور گفتوگوی شیرین و پر محبت با معشوق است.
شاعر گرمای دمش را به گرمای **سخن و یاد معشوق** تشبیه کرده است.
→ **یعنی:** سخنش مانند گفتوگوی آشنا و محبوب، گرم و صمیمی است.
---
سومی )
**«این»**
🔹 اشاره به **دنیا یا مرحلهٔ زندگی کنونی انسان** دارد.
شاعر میگوید: پس از این مرحله (زندگی مادی و زمینی)، وادی عشق (حقیقت و فنا در عشق الهی) پدیدار میشود.
**منظور از 'این': زندگی دنیوی یا مرحلهٔ فعلی حیات انسان است.**
---
چهارمی )
**«آتش»**
🔹 اینجا آتش استعاره از **عشق، سوز درون، یا احساس شدید عاشقانه** است.
شاعر میگوید اگر در دل، آتش عشق را پنهان نکنی، این سوز، جانت را میسوزاند.
→ **منظور از 'آتش': عشق یا شور درونی عاشق است.**
---