جواب معرکه
مقدمه : ما وقتی که بچه بودیم و کفش بزرگترهایمان را می پوشیدیم و آرزو می کردیم بزرگ شویم، ولی بچه بودیم و فکرمان به اندازه پاهایمان کوچک بود و بزرگ شدیم و آن کفش ها اندازه پای ما شد، اما خیلی چیز ها برایمان کوچک شد.
بند اول تنه : ما خردسال بودیم و از مشکلات چیزی نمی فهمیدیم. کم کم فهمیدیم که چقدر اشتباه می کردیم. وقتی که بزرگ می شویم ، آرزو می کنم کاش بچه بودیم و به فکر پوشیدن کفش های بزرگترها و احساس بزرگ بودن می کردیم.
بند دوم تنه : ما با گذشت زمان بزرگ شدیم و اکنون در حسرت همان کودکی و کفش های روی پای خود هستیم که هیچ غم و اندوه دنیا را نمی شناختیم و گویی دنیای بهشتی بود که ما با همان افکار بچگانه خود غرق در شادمانی آن دوران بودیم.
نتیجه گیری : ما بزرگ شدیم و تنها چیزی که با ما بزرگ شد کفش هایمان هستند، اگر قدر عمرمان را می دانستیم هرگز از کفش بند دار استفاده نمی کردیم.
جواب شما به طور کامل ارسال شد
اگر مطلب مفید بود معرکه بدهید✌🏻🙂