❤️ parisa ❤️

پیامهای آسمانی هفتم. درس 8 پیام آسمانی هفتم

سلام سوال ۵ صفحه ۱۰۱ از من تا خدا را تا ۱۰ خط برای فردا می‌خوام به ۱۰ نفر اول که جواب بدهند معرکه ـ پست ـ و فالو ممنون میشم جواب بدین

جواب ها

Sajedeh Mahmoud

پیامهای آسمانی هفتم

سلام جوابـــــــــــــــــــ(«بعد ما هم جعبه را برداشتیم و برای آنها خانه ساختیم»)
[ستی]

پیامهای آسمانی هفتم

یک روز سرد زمستانی من و خواهرم زهره در انباری خانه به‌دنبال اسباب‌بازی‌های قدیمی بودیم. پدرم که برای ریختن برف‌های پشت‌بام رفته بود، سراسیمه آمد و همان‌طور که دنبال جعبه مناسبی می‌گشت، با ناراحتی و دلسوزی گفت: «گربه‌های بیچاره!» دَوان‌دَوان ما هم دنبال پدر رفتیم. بچه‌گربه‌ها از شدت سرما به‌زیر کولر پناه برده بودند و می‌لرزیدند …………»پدر با مهربانی آنها را برداشت و داخل خانه آورد. زهره سریع یک حوله نرم گرفت و بچه گربه‌ها را با آن خشک کرد. من هم به دنبال ظرفی برای شیر گرم رفتم. پدر گفت: «باید یه جای گرم و امن برای این کوچولوها درست کنیم تا سرما نزنند.» ما با کمک پدر، یک جعبه بزرگ را با پتو و لحاف پر کردیم و بچه گربه‌ها را داخل آن گذاشتیم. شیر گرم را به آنها دادیم و بعد از اینکه کمی آرام شدند، شروع به بازی کردن با اسباب‌بازی‌های قدیمی کردیم. پدر گفت: «ما باید مراقب این کوچولوها باشیم تا بزرگ شوند و به یک خانواده خوب برسند.»

سوالات مشابه درس 8 پیام آسمانی هفتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام