گفتی که مستت میکنم
پر زانچه هــستت میکنم
گـــفتم چـــگونه از کجا؟
گفتی که تا گـفتی خودآ
گفتی که درمــانت دهم
بر هـــــجر پـایـانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟
گفتی صـــبوری باید این
ای در دل من میل و تمنا همه تو
و ندر سـر من مایه سودا همه تو
هرچنـــــد به روزگار در مینگرم
امروز هـمه تویی و فردا همه تو
اگه خوب بود معرکه یادت نرهه