جواب قلمرو زبانی صفحه 105 درس دوازدهم فارسی دوازدهم
۱) همانطور که میدانیم با روشهای زیر، میتوان به معنای هر واژه پیبرد:
– قرار دادن وژه در جمله
– توجّه بهروابط معنایی واژگان
اکنون بنویسید با کدام یک از این روشها میتوان به معنای واژه «اندیشه» در بیتهای زیر پیبرد؟
الف) چو شب تیره گردد شبیخون کنیم / ز دل ترس و اندیشه بیرون کنیم (فردوسی)
پاسخ: رابطهٔ ترادف
ب) غلام عشق شو کاندیشه این است / همه صاحبدلان را پیشه این است (نظامی)
پاسخ: قرار گرفتن در جمله
پ) چو بشنید خسرو از آن شاد گشت / روانش ز اندیشه آزاد گشت (فردوسی)
پاسخ: قرار گرفتن در جمله
۲) بیت زیر را از شیوهٔ بلاغی به شیوهٔ عادی بر گردانید.
سرانجام گفت ایمن از هر دوان / نه گردد مرا دل، نه روشن روان
پاسخ: سرانجام گفت: «از هر دوان نه دل من و نه روان روشنم ایمن نگردد»؛ دل من از هردوان ایمن نگردد و روان من روشن نگردد.
۳) به جملههای زیر توجّه کنید:
– او در مراغه رصد خانهای بزرگ ساخت.
– از دشمن خود ، دوست ساخت.
– آن نامدار، لشکری عظیم ساخت.
– استاد موسیقی، آهنگ زیبایی ساخت.
– او با ناملایمات زندگی ساخت.
– فعل «ساخت» در هر یک از جملههای بالا کاربرد خاصّی دارد که با دیگری کاملاً متفاوت است؛ پس واژهٔ «ساخت» در هر یک ازکاربردهایش، فعل دیگری است.
– فعلهای«گذشت» و «گرفت» در کاربردهای مختلف تغییر معنا میدهند. برای هر یک از معانی آنها جملهای بنویسید.
پاسخ: گذشت: ۱- او از خیابان گذشت. ۲- مادر از خطای او گذشت. ۳- از دلش گذشت که این کار را انجام دهد. ۴- او از گفتن این حرف گذشت.
گرفت: ۱- کتب را از کتاب فروشی گرفت. ۲- دیروز خورشید گرفت. ۳- لوله گرفت. ۴- در بازی فوتبال پایم رفت. ۵- گرفتم که شما راست میگویید. ۶- آب بینیاش را گرفت. ۷- به خاطر انفجار گوشش را گرفت.
جواب قلمرو ادبی صفحه 106 درس 12 فارسی دوازدهم
۱) کنایه را در بیتهای زیر مشخّص کنید و مفهوم هر یک را بنویسید.
الف) چو خواهی که پیدا کنی گفتوگوی / بباید زدن سنگ را بر سبوی
پاسخ: سنگ بر سبو زدن: کنایه از امتحان و آزمایش کردن.
ب) سیاوش سیه را به تندی بتاخت / نشد تنگدل، جنگ آتش بساخت
پاسخ: تنگ دل شدن: کنایه از ناراحت و غمگین شدن
۲) دو نمونه «مجاز» در متن درس بیابید و مفهوم آنها را بررسی کنید.
پاسخ: ۱) سراسر همه دشت بریان شدند / بر آن چهر خندانش گریان شدند
«دشت» مجاز از «مرد»
۲) چو از کوه آتش به هامون گذشت / خروشیدن آمد ز شهر و ز دشت
«شهر و دشت» مجاز از «مردم»
برای هر یک از زمینهها حماسه، بیت متناسب از متن درس بیابید.
قهرمانی: سیاوش سیه را به تندی بتاخت / نشد تنگ دل، جنگ آتش بساخت
خرق عادت: چنان آمد اسپ و قبای سوار / که گفتی سمن داشت اندر کنار
ملی: چنین است سوگند چرخ بلند / که بر بیگناهان نیاید گزند
پاسخ قلمرو فکری صفحه 106 درس دوازدهم فارسی دوازدهم
۱) معنی و مفهوم بیت زیر را به نثر روان بنویسید.
که آمد ز آتش برون شاه نو / چو او را بدیدند برخاست غو
پاسخ: وقتی مردم سیاوش را دیدند که سالم از میان آتش بازگشته است؛ شادمانه فریاد زدند که پادشاه از آتش سالم و تندرست بیرون آمد.
۲) «گذر سیاوش از آتش» را با مضمون بیت زیر مقایسه کنید.
آتش ابراهیم را نبود زیان / هر که نمود است گو میترس از آن (مولوی)
پاسخ: در هر دو بیت به این اشاره دارد که اگر خدا بخواهد میتواند آتش را بیزیان گرداند تا به بندهٔ درستکارش آسیب نرساند. سیاووش نیز همچون حضرت ابراهیم (ع) به دلیل بیگناهی و پاکی وجودش، آتش به او ضرری نرساند و سالم از کوه آتش بیرون