جواب معرکه
سلامم
توصیف تختهسیاه
.
.
.
تختهسیاه در اتاق آموزشی قرار گرفته بود، سیاه و تمیز، آماده برای جذابیت و تحول. جایی که هر آنچه در ذهن دانشآموزان زنده است، به واقعیت و شاهکارها تبدیل میشود. تختهسیاه، صفحهای پوچ نبود، بلکه پر از جادو و خلاقیت بود.
هر دانشآموز احساس میکرد که توی اون اتاق تختهسیاه، همه چیز ممکنه. تصاویری از رنگهای جذاب، اعداد و حروفی که معادل یک دنیای علمی بزرگ بودند. تختهسیاه مکانی بود که ذهن هر دانشآموز رو به دستان کپیسنویسها تحویل میداد و ایدهها و خلاقیتها رو به یک داستان زندگی جدید تبدیل میکرد.
خیال هر کسی رو میپذیرفت و به هر آنچه که در ذهنشان میپیچید به صورت بصری شکل میداد. از روزهایی که عشق یک دانشآموز نامههایش روی تختهسیاه نقاشی میشد گرفته تا روزهایی که استاد با آنالیزها و توضیحاتی واضح تر از اهداف و کارهای آیندهشون، به هر یک از جنبههای آموزشی میپرداختند.
تختهسیاه جایی بود که هر آنچه که دل خواست بر روی آن جا میپذیرفت و به حقیقتهای واقعی تبدیل میشد. اینجا جایی بود که مرزها بین دانشآموزان و استادها از بین میرفت و همه با هم، در جستجوی دانش و مهارت بودند.
.
.
.
این تختهسیاه همواره مثل اینکه دل من در این لحظه، هر آن چیزی که در ذهنم هست، روی تختهسیاه زندگیم ایده میشه. تو هم همواره میتونی تختهسیاه زندگیت رو با رنگها و خلاقیت پر کنی و هر آنچه که دلت میخواد رو به واقعیت تبدیل کنی.