Ben: Hi Susan.
بن: سلام سوزان
Susan: Is that you Ben?
سوزان: بن این تو هستی؟
Ben: Yes, I'm sorry to call you at work.
بن:بله ، متاسفام که سرکار با شما تماس میگیرم.
Susan: That's okay. Is there a problem at home?
سوزان:اشکالی ندارد . آیا در خانه مشکلی وجود دارد؟
Ben: There are three problems.
بن:سه مشکل وجود دارد
Susan: Oh, I hope it's nothing serious.
سوزان:اوه امیدوارم چیز جدی نباشد
Ben: No, don't worry, just little problems.
بن:نه نگران نباش فقط مشکلات کوچکی است
Susan: Okay, what's the first one?
سوزان:باشه اولی چیست؟
Ben: I don't know how to use the oven.
بن:من نمیدانم چگونه از فر استفاده کنم
Susan: You mean you can't cook?
سوزان:یعنی نمیتونی آشپزی کنی؟
Ben: No, I can cook but I can't put the oven on. How does it work? My oven at home is electric. Your one is gas.
بن:نه ، من میتوانم آشپزی کنم اما نمیتوانم فر را روشن کنم . چگونه کار میکند؟ فر من در خانه برقی است . یکی شما گازی است.
Susan: Okay, I understand. Light a match first.
سوزان:باشه ، فهمیدم . ابتدا یک کبریت روشن کنید.
Ben: Where are the matches?
بن:کبریت کجاست؟
Susan: On top of the fridge.
سوزان:بالای یخچال
Ben: Ah, okay.
بن:آه ، باشه.
Susan: Then, push in the orange knob, the one with a big letter 'O' in the centre.9
سوزان: سپس دستگیره نارنجی را فشار دهید دستهای که در وسط آن حرف بزرگ«O» است
Ben: Then what?
بن: سپس چی؟
Susan: Keep the orange knob pressed, put the match in the oven and it will start.
سوزان:دستگیره نارنجی را فشار دهید کبریت را در فر قرار دهید تا روشن شود.
Ben: Okay, then I release the orange knob.
بن: باشه پس دستگیره نارنجی را رها میکنم.
Susan: No! Wait for about five seconds. Then you can release it.
سوزان: نه حدود ۵ ثانیه صبر کنید سپس میتوانید آن را آزاد کنید.
Ben: Thanks. Now the next problem is the DVD player. There's a DVD inside it, but it doesn't open.
بن: ممنون حالا مشکل بعدی دی وی دی پلیر است یک دی وی دی داخلش هست ولی باز نمیشود.
Susan: Okay, that happens sometimes. Push the eject button.
سوزان : خوب گاهی اوقات این اتفاق میافتد دکمه خروج را فشار دهید.
Ben: I did that.
بن: من این کار را کردم
Susan: Yes, but keep it pushed for a few seconds. That sometimes works.
سوزان: بله اما آن را برای چند ثانیه فشار دهید که گاهی اوقات کار میکند
Ben: And if not?
بن: و اگر نه؟
Susan: Read the manual. It's in the little cabinet under the TV.
سوزان: دفترچه راهنما را بخوانید در کابینت کوچک زیر تلویزیون است
Ben: Thanks.
بن: ممنون
Susan: What's next?
سوزان: بعدش چی؟
Ben: Sorry?
بن: ببخشید؟!
Susan: You said three problems.
سوزان: گفتی سه مشکل.
Ben: Oh yes, the cat's in the garden. And it's raining and the cat is crying.
بن: اوه بله گربه در باغ است و باران میبارد و گربه گریه میکند.
Susan: Open a can of cat food. Go to the door and show Timmy the can. He will come in. He always does!
سوزان:یه قوطی غذای گربه را باز کن به سمت در بروید و قوطی را به تیمی نشان دهید او وارد خواهد شد. او همیشه میآید!
Ben: Okay, thanks Susan for everything. See you tonight.
بن: باشه ممنون سوزان بابت همه چیز امشب میبینمت.
Susan: See you later.
سوزان: بعداً میبینمت.
هم این متن بود هم ریدینگ در