خورشید تازه سلام کرده است که روانه طبیعت میشویم. میشنوی؟ صدایی گوشنواز شنیده میشود. جلوتر که میرویم صدا بلندتر و واضحتر میشود. یا کدام یک از آلات موسیقی میتوانست چنین نوای گوش نوازی را ایجاد کند؟ پروردگارا این نعمت گرانبهایت را از ما نگیر و برای همیشه آن را جاری و روان نگه دار. این نغمه آب است، سرود طراوت، پاکی، لطافت، آرامش است و آب چشمه از دل کوه میجوشد و به سختی سنگهای ریز و درشت را کنار میزند و روشنی را که میبیند روی زمین سینه پهن میکند گویا سفرهای در میان دشت است.
قطرات آب که به هم پیوسته و دست به دست هم دادهاند از میان کوها و دل تپهها میآیند تا اینجا به شادی آواز بخوانند و خبر سلامتی آنها را به جنگل و درختان حاشیه رود میرساند.
گاهی نسیمی میوزد و دست نوازشگرش خنکی دلچسبی را روانه گونههایمان میکند. برای ما که در شهر زندگی میکنیم، رودخانه یادآور شادی، تفریح و هوای پاک است. راستی این همه آب که در گذر رودخانه هستند، به کجا میروند؟
مردم روستاها و آبادیها و شهرهای کنار رود برای آبیاری مزارع درختان میوه از رود آب برمیدارند. کمی پایینتر سدی بزرگ ساختهاند و از حرکت و گردش آب، برق و روشنایی میگیرند تا چرخ صنایع بگردد.
آبها بعد از سفری طولانی و عبور از کوها و جنگلها و دشتهای فراخ،دست خود را به هم میدهند و رودخانههای زیبا دریای مواج را در آغوش میکشد، چونان فرزندی که مادر خود را در آغوش میکشد و در آغوش مادرش پنهان میشود.
آبی که در رودخانه جاریست هنگام پیمودن مسیر طولانی در اطراف خود به حیوانات، گیاهان و انسانها حیات و زندگی شادی میبخشد و سرانجام در ساحل دریا به خوابی آرام فرو میرود و دیگر شب است و هنگام خواب، اما رود همچنان به گذر خود ادامه میدهد.
انشای دوم درباره همین موضوع:
مقدمه:
رودخانه برای من همواره نمادی از زندگی، حرکت و جریان پیوستهی زمان است. هر بار که به گذر یک رودخانه نگاه میکنم، احساس میکنم گویی داستانی از طبیعت را بازگو میکند؛ داستانی که با آرامش آغاز میشود و با شتاب و شور به راه خود ادامه میدهد.
بدنه:
رودخانه از میان کوهها و دشتها عبور میکند، از صخرهها میگذرد و با هر مانعی که روبهرو میشود، راهی برای ادامه دادن مییابد. گاهی با آرامش و نرمش بر سطح زمین جاری است، گویی نوازشگر طبیعت است، و گاهی خروشان و پرقدرت، سنگها و خاکها را جابهجا میکند و سرسختیاش را به نمایش میگذارد. این تصویر برای من یادآور تلاشهای
انسان در زندگی است؛ اینکه هرگز نباید از چالشها و مشکلات بترسیم، بلکه باید مانند رودخانه راه خود را پیدا کنیم و به جلو حرکت کنیم.
صدای جریان آب برایم آرامشبخش است. وقتی کنار رودخانهای مینشینم و به صدای آب گوش میدهم، حس میکنم زمان متوقف شده است و تنها چیزی که اهمیت دارد، همان لحظهی حال است. رودخانه برای من نه تنها یک عنصر طبیعی، بلکه یک دوست و همراه است که همیشه یادآور میشود زندگی با همهی چالشها و تغییراتش همچنان زیباست.
گذر رودخانه از دل طبیعت به من یاد میدهد که هیچ مانعی نمیتواند مانع از حرکت شود. همانطور که رودخانه برای رسیدن به مقصد خود،خواه دریا باشد یا دریاچه، راه خود را از میان سنگها، درختان و موانع مختلف پیدا میکند، انسان هم باید با قدرت و پشتکار به سوی اهداف خود حرکت کند و نگذارد مشکلات سد راه او شوند.
نتیجه گیری:
در نهایت، هر قطرهی آبی که در رودخانه جاری است، بخشی از یک کل بزرگتر است. این برای من یادآور این است که هر کدام از ما در این جهان بخشی از یک جریان بزرگتر هستیم. همانطور که قطرات آب در کنار هم رودخانهای را تشکیل میدهند که به سوی مقصد نهاییاش حرکت میکند، ما نیز با تلاش و همکاری با دیگران میتوانیم به اهداف بزرگتر دست پیدا کنیم و به سوی آیندهای روشنتر پیش برویم.