سلام یه انشا میخوام با موضوع طنز از گوگل هم نباشه مرسی🫶🏻🙂

### انشا طنز: مدرسه و همکاران! در روزهای مدرسه، یک معلم ریاضی داشتیم که همیشه می‌گفت: 'درس ریاضی ممکن نیست!' ما هم با خودمان می‌گفتیم: 'آره، اما نمره‌های ما که از خیلی آمارها پایین‌تره!' 🤔📉 یک روز تصمیم گرفتند یک سفر علمی به باغ وحش ببرند. معلم علوم گفت: 'ببینید این زرافه چقدر گردن دراز دارد!' یکی از بچه‌ها با جدیت جواب داد: 'آخه معلم، ما هم می‌خواهیم دراز بکشیم اما معلم ورزش همیشه می‌گوید اینجا خوابگاه نیست!' 😂 در bus سفر، همکلاسی‌ام حسین، آواز خواند و همه از شنیدن صدای او شگفت‌زده شدند. بعد از این‌که متوجه شدند صدایی از حنجره او در آمده، یکی گفت: 'حسین! تو کی یاد گرفتی این قدر بد آواز بخوانی؟' حسین گفت: 'هیچ وقت! من فقط می‌خواستم جلب توجه کنم!' 🎤😆 وقتی به باغ وحش رسیدیم، معلم تاریخ گفت: 'این حیوانات زندگی‌نامه‌های جالبی دارند!' یکی از بچه‌ها با سرشاخ‌شدن خود گفت: 'پس چرا هیچ کدامشون تاریخ یاد نمیگیرن!' 📜🐒 در نهایت، روز خوبی گذشت و همه خندیدیم. اگر درس ریاضی و تاریخ را خوب نخوانیم، حداقل یاد گرفتیم که شورای دانش‌آموزی هم می‌تواند در باغ وحش تشکیل بشود! 🐘👏 به قول معلم زبان انگلیسی: 'Life is a zoo, just enjoy the ride!' 🦓🌍 از هوش مصنوعی گرفتم