فارسی ششم -

درس 17 فارسی ششم

یسنا سیف آبادی.

فارسی ششم. درس 17 فارسی ششم

سلام لطفا خلاصه ی بخوان و بیندیش آوای گنجشکان رو بفرستید معرکه میدم ترو خدا سریع جواب بدین؟

جواب ها

جواب معرکه

زهرا فرد

فارسی ششم

روزی ولگردی به نام ممنون وارد مکتب خانه ای شد به شیخ گفت به من چیزی بیاموز شیخ شعری از حافظ خواند ممنون به فکر فرو رفت و گفت مرا نصیحت کن مرا چیزی بیاموز تا خلق من هم مانند این کودکان با یاد گرفتن علمی جدید شاد گردد سپس گفت چگونه بدون چوب و فلک در می آموزی شیخ گفت در اینجا گنجشکان هم علم میآموزند آنها به کودکانشان با چوب و فلک پرواز و … را نمی آموزند . ممنون دوباره درخواست آموزش کرد شیخ گفت برایت حافظ یا سعدی بخوانم ؟ ممنون گفت هر چه بگویی خوانده ام ، بسیار میدانم چیزی به من بیاموز شیخ کوزه ای با آب جلوی او گذاشت ممنون گفت آب نمی خواهم به من چیزی بیاموز شیخ باز هم آب ریخت ممنون کوزه را خالی کرد و گفت این یعنی خالی شو تا پر شوی شیخ گفت اکنون به آواز گنجشکان گوش کن پس از کنی گوش دادن شیخ به او گفت چه می‌شوند ممنون گفت برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست معرفت کردگار نقل از گنجشکان ، غلام شما ممنون و ممنون رفت کودکان ناله کردند چرا راه دادین این را در مکتب شیخ گفت غیبت نکنید به هر حال او امروز محفل مارا روشن کرد ، از هر کس می‌توان چیزی آموخت هر جا می‌تواند مکتبی باشد معرکه معرکه معرکه

جواب معرکه

یلدا زارع

فارسی ششم

روزی فردی به نام ممنون وارد مکتبخانه شد و رو به استاد کرد و گفت به من چیز یاد بده استاد گفت چی به تو یاد بدهم سرود هارا تک به تک خواند ممنون گفت من همه را بلدم بعد از مکتبخانه رفت چه‌ها رو به استاد کردند و گفتند او که دیوانه است چرا می‌خواستی به او درس بدهی استاد گفت او وقتی که پایش را به اینجا گذاشت روشن شد با قدمش اینجا

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت