خلاصه کنید

حضرت نوح نهصد سال زندگی کرد و مردمان اون زمان را به یکتا پرستی دعوت میکرد و تعداد خیلی کم به اون ایمان اوردند انها نوح را اذیت میکردند ان را تهدید به قتل و به تمسخر میگرفتن تا وقتی که خدا به نوح دستور داد تا کشتی درست کند حضرت نوح به فرمان خدا شروع به ساخت ان کشتی کرد و کافران وقتی ان حضرت را میدیدن میگفت اون دیوانه است که در این بیابان کشتی میسازد ولی چون حضرت به خداوند ایمان داشت و می دانست که این دستور خداوند برای حق است پایدار ماند و کشتی را ساخت تا اینکه زمان وعده خداوند فرا رسید و انقد باران بارید که تمام ان سرزمین با کافرانش زیر اب غرق شدند. حضرت ابراهیم بارها عمو خود ازر را به یکتا پرستی دعوت میکرد و اورا از پرستیدن بت ها باز میخواست ازر همیشه اورا با حرفایش ازار میداد اما او دست از دعوت بر نمیداشت حضرت ابراهیم نه تنها مردم عادی بله نمرود طاغوت زمانه را که ادعایی خدایی میکرد در کاخش با شجاعت اورا به یکتا پرستی دعوت کرد هرچند که در برابر ازار های اون مانند: در اتش انداختن اون تبعید از وطن ذره ای اورا دچار تردید نکرد و دست از راهی که به پیش گرفته بود برنداشت تا اینکه عده ای به یکتا پرستی روی اوردند