تاج بده
معنی واژه های درس
اخلاص: پاکدلی
منزّه: پاک
دغل: مکر و نیرنگ
غزا: جنگ
خدو: آب دهان
نبی: پیامبر
ولی: سرپرست
در زمان: فورا
کاهلی: سستی حیران: متعجب
عفو: بخشش و گذشت
مامور: عامل،کارگزار،وکیل
خشم: غضب،عصبانیت
شهوت: میل،آرزو
آز: حرص و طمع
سزا: شایسته، سزاوار
معنی حکایت
آورده اند : حکایت کرده اند
درم: پول نقره
خِلَل: آسیب، تباهی
در عقیدتش خللی بود: سست ایمان بود
خَز: نوعی جانور مانند سمور که از پوست آن لباس تهیه می کنند.
خَز فروشان: بازار پوستین فروشان
ان شاالله: اگر خدا بخواهد
به ان شاءالله چه حاجت است؟ : نیازی به گفتن ان شاء الله نیست
طَرّار: دزد
حیلت: فریب و نیرنگ
واقف: آگاه
خجل وار: خجالت زده، شرمگین
هان: آگاه باش
موضع : محل و جا