جواب معرکه
در دل شب سیاه چون زغال، ماه گویی طلایهدار نور بود که چهرهی خود را در آب نقرهای رودخانه بازتاب میداد. ستارگان هم چون نگینهای درخشانی بر تاج تیرگی آسمان، جلوهگری میکردند. در این میان درختان سر به فلک کشیده، با باد نجوا میکردند؛ انگار که قصههایی از روزگاران دیرین را زمزمه میکنند. رود نیز به آرامی، گویی موجود زندهای است که در خواب و بیداری، به سفری ابدی میرود.
خیلی زحمت کشیدم تروخدا معرکه بده و فالو کن