سلام کسی ارایه و کنایه های درس ۱۳ ادبیات رو می‌دونه!؟؟؟؟

کنایه: کنایه پوشیده سخن گفتن درباره امری است؛ به عبارت دیگر، کنایه سخنی است که دو مفهوم دارد: یک مفهوم دور و یک مفهوم نزدیک و مقصود گوینده معنای دور آن است. مثال(۱): سماق مکیدن کنایه از انتظار بیهوده است. مثال(۲): درِ خانه کسی را زدن کنایه از یاری خواستن و متوسّل شدن به کسی است. نمونه هایی از کنایات در زبان فارسی: ۱- شستم خبر دار شد: کنایه از آگاه شدن و پی بردن. ۲- فلانی دستش کج است: کنایه از دزد بودن. ۳- روی پیچیدن: کنایه از روی برگردانیدن. ۴- لحظه شماری کردن: کنایه از انتظار زیاد. ۵- مرد میدان بودن: کنایه از جسارت و توانایی داشتن در انجام کار. ۶- دلی از عزا درآوردن: کنایه از غذای کامل و خوشمزه خوردن. ۷- رنگ باختن: کنایه از ترسیدن. ۸- از کوه در رفتن: کنایه از عصبانی شدن. تأیید فراموش نشه.