جواب معرکه
### انشا: عینک، دوست وفادار من
عینک من، همانند یک دوست وفادار، همیشه در کنارم است. او چشمان من را در دنیای پرهیاهو و شلوغی که در آن زندگی میکنیم، هدایت میکند. وقتی به چشمانم نگاه میکنم، میبینم که عینک با دقت و لطافت، همیشه آمادهی کمک است. به قول معروف، «دوست آن است که در سختیها یاری کند.» عینک من هم در لحظات تاریکی و مبهم، روشنایی را برایم به ارمغان میآورد.
هر بار که عینکم را برمیدارم و بر چشمهای خود میگذارم، انگار که یک پرده از جهان اطرافم کنار میرود و جزئیات زیبا، به وضوح نمایان میشوند. او گویی با هر بار استفاده، جان تازهای به دنیای من میبخشد. در آن لحظه، حس میکنم که عینک نه تنها یک وسیله است، بلکه یکی از اعضای خانوادهام است؛ همانند درختی که هر ساله در پاییز برگهای زردش را میریزد اما در بهار با شکوفههای جدید دوباره جوانه میزند.
عینک من در زندگیام به قدری اهمیت دارد که گویی میخواهد به من بگوید: «من همیشه اینجا هستم؛ فقط کافی است که به من اعتماد کنی.» گاهی در دورههای خستگی، وقتی عینکم را روی بینیام میگذارم، احساس میکنم که دنیا در دستانم است. به نوعی، عینک، من را به دنیایی جدید میبرد و به من میآموزد که «دنیا به آنچه ما میبینیم، محدود نیست.»
این دوشنبه، روزی بینظیر بود. به کتابخانه رفتم و بر روی یک صندلی نشستم. در آنجا عینکم را زدم و به کتاب داستانها نگریستم. انگار که عینک جان تازهای به کتابها میدهد و نوشتهها را زنده میکند. به خاطر این ویژگی عینک، همیشه به یاد دارم که تکرار دیدن زیباییها به من کمک میکند تا هر روز به شکوه زندگی پی ببرم.
در نهایت، عینک، نه تنها به من در دیدن کمک میکند، بلکه به من یادآوری میکند که هر چیز ظاهری، داستانی درون خود دارد. او مرا به یاد میآورد که برای دیدن زیباییها باید با دقت بیشتری به اطراف خود نگاه کنم. عینک، همراهی بینظیر است که همیشه سایهاش بر روی چشمان من خواهد ماند.
به این ترتیب، عینک من، همچون یک ماجرای دلچسب در زندگیام به حساب میآید و هر روز بر ارزشش در زندگیام میافزاید.
بفرمایید 🙏