نگارش هشتم -

درس5 نگارش هشتم

maedeh

نگارش هشتم. درس5 نگارش هشتم

بچها یکی انشا برام بفرسته از رو حکایت درس ۵ هر کی فرستاد تاج میدم

جواب ها

جواب معرکه

Nayesh Ahmad ali zadah

نگارش هشتم

ایشالله کمکت کنه تاج بدی ممنون میشم

جواب معرکه

در سرزمینی یک پادشاه مهربان و دلسوز زندگی میکرد. او به آبادی سرزمینش می اندیشید و به حرف های مردم گوش میداد و خواسته های آنها را در حد توان فراهم می کرد . روزی از روزها بر اثر حادثه ای دو گوش پادشاه کر شد و چیزی نمیشنید، برای درمان طبیبان زیادی را به پیش خود فرا خواند ولی هیچ دارویی بر ناشنوایی او اثر نمی کرد . پادشاه بسیار ناراحت و ناامید شده بود و با خود می گفت من با این دو گوش که هیچ صدایی را نمی شنود چگونه سرزمین خود را آباد کنم ، چگونه مشکلات مردم را برطرف کنم، چگونه به زندگی خود ادامه بدهم. چند روز بعد فردی که میخواست به نزد حاکم برود تا مشکل خود را برطرف کند شنید که او سرشکسته و ناامید شده است . پیش پادشاه رفت و با نوشتن و اشاره حرف خود را بیان کرد . او گفت: ای پادشاه شما یکی از نعمت هایی که خداوند بلند مرتبه به شما داده است را از دست داده اید . شما از نعمت های دیگر غافل شده اید!!ایزد بر تو هر آنچه داده بدان هست نعمتیدر هر چه از تو ستانده هست حکمتیشکر نعمت به جای آر هر زمان تو شیختا آن زمان که زمین مانده و هست خلقتی(علیرضا قاسمی)پادشاه با خود فکر کرد و گفت :درست است ، راست میگویی من از نعمت های دیگر غافل شده امخدایا شکرت میکنم به خاطر نداشته هایم ، که اگر داشتم ارزششان را نمی دانستم ، شکرت میکنم به خاطر هیچ چیز و همه چیز

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت