میگم ولی اگ همه تاجاتو بدی ۱۰۰ تا کل تاجامو بهت میدم باور کن .🤩🫢😌🤍 #درس_هشتم
#آزادگی
خارکش پیری با دلق درشت
پشته ای خار همی برد به پشت
➖تعداد جمله: ۱
پیرمردی که لباس پشمی خشنی پوشیده بود، کولهباری از خار را با خود حمل میکرد.
#دانش_ادبی
جناس پشت و پشته
مراعات نظیر خار و خارکش
#واژه_نامه:
خار: تیغ/دَلق: پوستین، جامهدرویشی،/دُرُشت: زبر، زمخت، خشن، ضخیم ضدنرم/همیبرد: میبرد(کاربرد قدیم ماضی استمراری)
لنگ لنگان قدمی برمیداشت
هر قدم دانهی شکری میکاشت
➖تعداد جمله: ۲
#معنی
در حالی که میلنگید و راه میرفت؛ با هر قدم خدا را سپاس میگفت.
#دانش_ادبی
اضافهی تشبیهی: دانهی شکر، شکر به دانه تشبیه شده است.
جناس داشت و کاشت
کای فرازندهی این چرخ بلند!
وی نوازندهی دلهای نژند!
➖تعداد جمله : ۲
ای خدایی که این روزگار و آسمان را برافراشتهای، ای آرامش دهندهی دلهای غمگین،
#واژه_نامه:
فرازنده: افرازنده، بالا برنده، برپا کننده/نوازنده: آنکه نوازش و مهربانی کند. لطف کننده، مرحمت کننده/نژند: اندوهگین، پژمرده، غمناک، سرد و بی روح
#دانش_ادبی
از جیب تا دامن نظر کردن: کنایه از توجه کردن به خود
کنم از جیب نظر تا دامن
چه عزیزی که نکردی با من
➖تعداد جمله: ۲
به تمام وجود خود توجه میکنم، میبینم که با من بسیار بزرگواری کردی.
#دانش_ادبی
مراعات نظیر: جیب و دامن
از جیب تا دامن نظر کردن: کنایه از توجه به احوالات خود
در دولت به رخم بگشادی
تاج عزت به سرم بنهادی
➖تعداد جمله: ۲
#معنی
درِ خوشبختی و سعادت را در مقابل چشمان من باز کردی و ارجمندی و بزرگی را مانند تاج بر سر من نهادی.
مرا خوشبخت کردی و به من عزت و بزرگی دادی.
#واژه_نامه
دولت: اقبال، نیکبختی، خوش بختی/عزّت: ارجمندی، سرافرازی، عزیزی
#دانش_ادبی
اضافه ی تشبیهی: تاج عزت، عزت به تاج تشبیه شده است.
حدّ من نیست ثنایت گفتن
گوهر شکر عطایت سفتن
➖تعداد جمله: ۲
من در حدی نیستم که بتوانم تو را ستایش کنم و نعمتهایت را شکر گویم.
#واژه_نامه:
ثنا: تمجید، تعریف، تحسین، مدح، ستایش، شکر، سپاس، جمع: ثنیه/عطا: بخشش، انعام/سُفتن: سوراخ کردن، ساییدن(دربارهی مروارید)
#دانش_ادبی
گوهر شکر: اضافهی تشبیهی، شکر به گوهر تشبیه شده است.
جناس: گفتن و سفتن
مراعات نظیر: گوهر، سفتن
نوجوانی به جوانی مغرور
رخش پندار همیراند ز دور
➖تعداد جمله: ۱
#معنی
نوجوانی که مغرورِ جوانی خود بود، از دور در حالیکه اسب کبر و غرور را میراند به پیرمرد نزدیک شد.(پندار و فکر و خیال جوان مانند رخش، تند و سریع به حرکت درآمد.)
مفهوم بیت این است که نوجوان با شنیدن حرفهای پیرمرد با خیالات خام خودش به فکر آزردن او افتاد.
#واژه_نامه:
پندار: اندیشه، گمان، خیال، تصور/غرور: تکبّر/رخش: نام اسب رستم
#دانش_ادبی
رخش پندار: اضافهی تشبیهی، پندار به رخش تشبیه شده است.
مراعات نظیر: نوجوان، جوانی، مغرور، پندار
آمد آن شکرگزاریش به گوش
گفت کای پیر خرف گشته، خموش!
➖تعداد جمله: ۴
جوان شکرگزاری پیرمرد را شنید و به او گفت:
ای پیرمرد کم عقل شده، ساکت باش.
#واژه_نامه:
خِرِف گشته: کمعقل شده/خموش:ساکت
خار بر پشت، زنی زین سان گام
دولتت چیست؟ عزیزیت کدام؟
(استفهام انکاری)
➖تعداد جمله: ۴
خار بر پشت نهادهای و اینگونه به سختی راه میروی! خوشبختی و بخت و اقبالت چیست و عزّتت كدام است؟
#مفهوم:
خدا تو را خوشبخت و عزیز نکرده و تو اشتباه میکنی.
عمر در خارکشی باختهای
عزت از خواری نشناختهای
➖تعداد جمله: ۲
تو هنوز تفاوت خواری و سربلندی را نمیدانی و عمرت را در خارکشی از دست دادهای(زندگی را تلف کردهای و بیهوده گذراندهای)
#واژه_نامه:
خواری: پستی، زبونی، ذلّت
#دانش_ادبی
جناس: خوار و خار
تضاد: خواری و عزت
باختن: کنایه از، از دست دادن
پیر گفتا که چه عزت زین به
که نیام بر در تو بالین نه؟
(استفهام انکاری)
➖تعداد جمله: ۳
پیرمرد جواب داد: چه عزّتی بالاتر از این است که بر درِ خانهی تو بالش خوابم را نمیگذارم.(محتاج به كسی چون تو نيستم)
#واژه_نامه:
بالین: آنچه به نگام خواب زیر سر میگذارند. بالش، بالشت
#دانش_ادبی
بالین نهادن بر در کسی: کنایه از محتاج بودن به او
کای فلان! چاشت بده یا شامم
نان و آبی که خورم و آشامم
تعداد جمله: ۵
كه ای فلانی! به من صبحانه يا شام بده و يا نانی که بخورم و آبی كه بنوشم.
#واژه_نامه:
چاشت: غذا و طعامی که به هنگام صبح یا نزدیک ظهر میخورند.
#دانش_ادبی
مراعات نظیر: چاشت، شام، نان، آب، خورم، آشامم
شکر گویم که مرا خوار نساخت
به خسی چون تو گرفتار نساخت
➖تعداد جمله: ۳
#معنی
خدا را سپاس میگویم که مرا ذلیل و خوار نساخت و به شخص پستی چون تو گرفتار و نیازمند نکرد.
#واژه_نامه:
خَس: شخص پست و فرومایه، ناچیز
#دانش_ادبی
تشبیه، خسی چون تو، تو (جوان) به خس تشبیه شده است.
داد با اینهمه افتادگیام
عز آزادی و آزادگیام
تعداد جمله: ۱
#معنی
با وجود ضعف و ناتوانیم به من آزادی و بینیازی بخشید.
#واژه_نامه:
افتادگی: فروتنی تواضع، ناتوانی/آزادی: رهایی، در بند نبودن(از نظرجسمانی)/آزادگی: حریّت، جوانمردی، نجابت، اصالت.
#دانش_ادبی
مراعات نظیر: آزادی ، آزادگی
جناس: آزادی و آزادگی
تاج میخوام اگ همهی تاجاتو بدی کل ۱۰۰ تا تاجامو بهت میدم فقططططط تاجججججججججججججججججججججججججججججججججججججججچچججججججججججچججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججججچجمجججججججججججججممممممممممممم